سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! بدانید دانشی که در آن اندیشیدن نباشد، خیری ندارد . [امام علی علیه السلام]
ESC اسرائیل
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» طرفداران سید حسن نصرالله لباسهاى با عکس او را بر تن میکنند

طرفداران سید حسن نصرالله لباسهاى با عکس او را بر تن میکنند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( پنج شنبه 85/7/27 :: ساعت 1:41 عصر )

»» سلاحهای اسرائیل

شناخت دشمن و اینکه به چه ابزار و سلاح هایی مجهز است جهت حفظ امنیت کشور مهم و ضروری است . رژیم اشغالگر قدس با اینکه همیشه کشورهای دیگر را متهم به داشتن سلاح های کشتار جمعی و تروریست بودن می نماید اما خود مظهر تروریست دولتی بوده و دائما مشغول جمع آوری انواع و اقسام سلاحهای شیمیایی ، میکروبی و هسته ای در دو قسمت استراتژیک و تاکتیکی می باشد . این رژیم غاصب در بحث تحقیقاتی بدنبال سلاح هائیست که فقط بتواند یک نسل بخصوص (مثلا اعراب) را با توجه به ژن و نژادشان مورد آسیب قرار دهد . مشخصات و اطلاعات مختصری  از این سلاح ها را ببینید :


سلاحهای هسته ای : اسرائیل در این بخش دارای برنامه هسته ای در سطح بالا با برآورد تقریبی 100 تا 200 سلاح است که می تواند توسط موشکهای بالستیک و یا هواپیما پرتاب شود.


زرادخانه هسته ای این رژیم ممکن است شامل سلاحهای هسته ای حرارتی باشد. راکتور آب سنگین IRR-2 با قدرت 40 تا 150 مگاوات و تاسیسات فراوری پلوتونیم در "دیمونا" که تحت پادمانهای آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار ندارد.


راکتور تحقیقاتی IRR-1 با قدرت 5 مگاوات در" ناحال سوریک " که تحت پادمانهای آژانس قرار دارد.


این رژیم ان پی تی ( معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای ) را امضا نکرده است.


سلاحهای شیمیایی : اسرائیل در این بخش دارای برنامه سلاحهای فعال است، اما گمان نمی رود که کلاهکهای شیمیایی را بر موشکهای بالستیک مستقرکرده باشد. البته این رژیم توانایی تولید برای گاز خردل و دیگر عوامل ایجاد اختلالات عصبی را داراست.


سلاحهای بیولوژیکی : توانایی تولید و پژوهش گسترده اسرائیل دراین بخش در انستیتو پژوهشی بیولوژیک در " نس زیونا"   انجام شده است. البته هیچ مدرکی از تولید این نوع سلاحها به طور آشکار ثابت نشده است.


 موشکهای بالستیک : اسرائیل تقریبا دارای 50 موشک Jericho-2 با برد هزار و 500 کیلومتر و حداکثر قابلیت حمل هزار کیلوگرم است و همچنین این رژیم 50  تا 100 موشک Jericho-1 با برد 500 تا هزار کیلومتر و قابیلت حمل 500 کیلوگرم و از سوی دیگرموشکهای MGM-52 Lance  با برد 130 کیلومتر و قابلیت حمل 450 کیلوگرم را داراست.


رژیم صهیونیستی دارای ابزار پرتاب فضایی Shavit با برد 4 هزار و 500 کیلومتر و قابلیت حمل 150 تا 250 کیلوگرم است. گزارشهای تایید نشده ای هم در مورد برنامه تحت توسعه  Jericho-3 وجود دارد که از فناوریهای Shavit با برد 4 هزار و 800 کیلومتر و قابیلت حمل هزار کیلوگرم استفاده می کند.


از سوی دیگر این رژیم نوع بهبود یافته (LK-1 ،  LK-2 ( Shavit را با ظرفیت 350 کیلوگرم و 800 کیلوگرم توسعه داده است.


 موشکهای کروز : موشک کروز ضد ناو Gabriel-4 با برد 200 کیلومتر و ظرفیت 500 کیلوگرم ، موشک کروزضد ناو" هارپون" با برد 120 کیلومتر و ظرفیت 220 کیلوگرم و موشک کروز رهگیرهوا به هوای " توربو" با برد 200 تا 300 کیلومتربا ظرفیت ناشناخته از انواع موشکهای کروز این رژیم هستند.


 سیستم های پرتابی دیگر : این رژیم دارای 497فروند هواپیمای جنگنده از انواع مختلف است .سیستمهای زمینی آن شامل موشک انداز و توپخانه می شود و همچنین دارای موشک هوا به زمین Popeye-3 با برد 350 کیلومتر و ظرفیت 360 کیلوگرم و موشک هوا به زمین Popeye-1 با برد 100 کیلومتر و ظرفیت 395 کیلوگرم است.


 وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین : اسرائیل در این بخش دارای این تجهیزات می باشد : وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین (UAV) مرگبار " هارپی" با برد 500 کیلومتر و ظرفیت ناشناخته ، Delilah/STAR-1 UAV با برد 400 کیلومتر و ظرفیت 50 کیلوگرم، UAV " هانتر" ( شکارچی) با برد 300 کیلومتر و ظرفیت 114 کیلوگرم، UAV " هرون" با برد بیش از هزار کیلومتر و ظرفیت 250 کیلوگرم، UAV" هرمس" 450 با برد 200 کیلومتر و ظرفیت 150 کیلوگرم، UAV " پیونیر" با برد 185 کیلومتر و ظرفیت تقریبی 15 تا 25 کیلوگرم، UAV " اسکوت " و " ماستیف" با بردها و ظرفیتهای ناشناخته ، UAV " سرچر" با برد 250 کیلومتر و ظرفیت 100 کیلوگرم، UAV " رنجر" با برد 100 تا 150 کیلومتر و ظرفیت 45 کیلوگرم، مینی UAV " دولوپمنت آو اسکای لارک" با برد 10 کیلومتر و ظرفیت ناشناخته.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( یکشنبه 85/7/23 :: ساعت 1:31 صبح )

»» قربانیان یک مراسم یهودی بنام جشن خون

The fate of Jews who listened to Agudah, now known as the Torah Judaism Party - European Jews who believed in the assurances of their Agudah rabbis - that pre-World War II Europe was safer for them than Israel - were doomed to be the subjects of horrific Nazi "medical" experiments

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( یکشنبه 85/7/23 :: ساعت 1:1 صبح )

»» واقعیات در باره ی یهود و صهینیسم

http://jtf.org/israel/israel.surrendering.jewish.land.htm



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( یکشنبه 85/7/23 :: ساعت 12:59 صبح )

»» آنان که از پشت به حزب‌الله خنجر زدند

هنوز آثار خاطره حماسه 33 روز مقاومت نیروهای حزب‌الله لبنان در برابر ارتش اسرائیل و اجتماع بزرگ «جشن بزرگ پیروزی» مقاومت اسلامی‌ چون هدیه‌ای الهی در دید و اذهان مردم لبنان و کشورهای عربی منطقه می‌چرخد که در گوشه وکنار، همچنان حرف و حدیث‌های بسیاری از خیانت سرسپردگان آمریکا در لبنان به مقاومت اسلامی ‌به گوش می‌رسد.

پشت پرده خروج نیروهای ارتش لبنان از پادگان مرجعیون در تاریخ بیستم مرداد ماه و چگونگی بمباران منطقه «الرویس» در جنوب لبنان در تاریخ بیست‌و‌دوم مرداد ماه، از جمله مسائل مهمی ‌است که اکنون بسیاری در لبنان در تلاشند که حقایق آن را از زبان نیروهای مقاومت اسلامی ‌بشنوند و شاید بسیاری از اجتماع میلیونی که در جنوب بیروت برای شنیدن سخنان دبیرکل حزب‌الله گرد هم آمده بودند، منتظر شنیدن بخشی از حقایق پشت پرده‌ای بودند که برخی از آنان تنها چند روز پیش از این، از سوی سید‌حسن نصرالله به خیانت و خنجر زدن از پشت به مقاومت اسلامی ‌متهم شده بودند، اما باز هم «سید مقاومت» از باز کردن این پرونده خودداری کرد تا  شاید در روزی مناسب که خود تشخیص خواهد داد، آن را افشا نماید.

روز نهم آگوست، برابر با هجدهم مرداد ماه سال‌جاری، در حالی که نیروهای حزب‌الله، نبرد زمینی سختی را با ارتش اسرائیل آغاز کرده بودند، تعداد صد تن از نیروهای زمینی احتیاط ارتش اسرائیل، وارد پادگان ارتش لبنان در مرجعیون شدند تا ضمن تفتیش آن از حضور نیافتن نیروهای حزب‌الله و یا امکانات نظامی ‌در آن آگاه شوند. به این ترتیب، پس از نیم ساعت از ورود و تفتیش، آنها پادگان را ترک می‌کنند و از آن خارج می‌شوند که ناگهان با کمین سنگین کماندوهای حزب‌الله مواجه می‌شوند. آنها در حالی که می‌دانستند تعدادی از مردم عادی برای فرار از بمباران‌های اسرائیل به پادگان مرجعیون پناه برده‌اند و تعداد قابل توجهی از نیروهای نظامی‌ ارتش لبنان در این پادگان مستقرند، به سوی پادگان باز می‌گردند تا با سپر قرار دادن نیروهای انسانی لبنانی، راهی برای فرار خود جستجو کنند. آنها وارد پادگان می‌شوند و نیروهای ارتش لبنان که مجوزی برای درگیری با اسرائیلی‌ها نداشتند و با دستوری از مرکز بیروت، از هرگونه نبرد با ارتش اسرائیل برحذر شده بودند، بدون هرگونه مقاومتی پادگان را با همه امکاناتش در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار می‌دهند. از این لحظه است که به بیروت و تل آویو اطلاع داده می شود که چه اتفاقاتی رخ داده است.

حزب‌الله لبنان که می‌دانست بیش از 300 تن از ارتش و مردم عادی در این پادگان قرار دارند از هرگونه تعرضی به پادگان خودداری می‌کند تا گزندی به آنها نرسد. از سویی دیگر، کماندوهای حزب‌الله منتظر فرصت بودند تا یا تعداد قابل توجهی از آنها را به اسارت بگیرند و یا آنها را تارومار کنند که در هر دو صورت یک پیروزی بزرگ  در طول شش دهه نبرد اعراب و اسرائیل برای حزب‌الله رقم می‌خورد که همه چیز را در طول نبرد به نفع مقاومت اسلامی‌لبنان عوض می‌نمود.

نازک حریری و جنبلاط

به گفته مجله «الحقیقه» چاپ پاریس که متعلق به نویسنده و روزنامه‌نگار مخالف سوریه‌ای «نزار نیوف» است، ارتباطات وسیعی آغاز می‌شود که یک طرف آن وزیر دادگستری اسرائیل «حییم رامون» در تل‌آویو است و طرف دیگرش «احمد فتفت»، سرپرست وزارت کشور لبنان در بیروت. مجله «الحقیقه» از پاریس  به نقل از روزنامه‌نگار و نویسنده اسرائیلی «نسیم الونی» می‌نویسد: وزیر دادگستری اسرائیل با یک واسطه با سعدالدین حریری تماس برقرار می‌کند. این میانجی کسی نیست جز «رون لودر»، رئیس صندوق ملی یهود و رئیس هیئت مدیره فروشگاه‌های زنجیره‌ای بین‌المللی «استیه لودر». چنانچه «الحقیقه» آورده است: «رون لودر»، همان کسی است که چندین بار با نام و نشانی دیگر، به بیروت سفر کرده و با همکاری یکی از مؤسسات رفیق حریری و با حضور همسر وی خانم «نازک حریری»، یکی از شعب این فروشگاه را با نام «اشتی» در بیروت، افتتاح کرده بود. رون لودر، مسئولیت حمایت مالی از استقرار یهودیان مهاجر به فلسطین اشغالی را در اسرائیل به عهده دارد.

این تصویر افشاگرانه، عدنان داوود را در کنار دو سرباز اسرائیلی نشان میدهد

تلاش‌های وزیر دادگستری اسرائیل به بار می‌نشیند و فواد سینیوره که از طریق «سعد الدین حریری» در جریان امور قرار گرفته، به احمد فتفت، سرپرست وزارت کشورش دستور می‌دهد که موضوع را پیگیری کند. احمد فتفت نیز به فرمانده پادگان «سرتیپ عدنان داوود»، دستور می‌دهد از هرگونه اقدامی ‌بدون مشورت با وی خودداری کند و منتظر دستورهای بیروت بماند. این در حالی است که فرمانده پادگان «عدنان داوود» با کمال سخاوتمندی از اسرائیلی‌ها پذیرایی می‌کند و با آنها قهوه می‌خورد و از قضا، یکی از افراد ارتش اسرائیل از تمامی ‌این رخدادها فیلمبرداری می‌کند که پخش آن از شبکه دو تلویزیون اسرائیل و متعاقب آن تلویزیون المنار و تلویزیون NEW TV  لبنان، موجب رسوایی بزرگی برای فرمانده پادگان و احمد فتفت می‌شود، به گونه‌ای که دستور بازداشت عدنان داوود به جرم تسلیم در برابر دشمن و خیانت به شرافت ملی صادر می‌شود.

دولت اسرائیل دو روز به شدت بحرانی را پشت سر می‌گذراند تا بتواند به هر شکلی که هست، صد تن از نیروهایش را به سلامت از پادگان مرجعیون خارج کند. از همین رو، با طرف لبنانی خود به یک مکانیسم مشترک دست می‌یابند و آن این بود که: حزب‌الله لبنان از هرگونه تعرضی به نیروهای اسرائیلی در محاصره خودداری می‌کند و در مقابل، ارتش اسرائیل اجازه می‌دهد تا 350 لبنانی داخل پادگان، اعم از نظامی ‌و مردم عادی به سلامت از پادگان خارج شوند. بر همین پایه در تاریخ 20 مرداد ماه با همراهی تعدادی از نیروهای هندی «یونیفیل»، لبنانی‌ها  از پادگان خارج می‌شوند و  حزب‌الله لبنان که خود را در عملی انجام شده می‌دید، برای حفظ جان لبنانی‌ها، مجبور به پذیرش امر می‌شود و از هرگونه حمله‌ای به نیروهای اسرائیلی خودداری می‌کند تا آنها مرجعیون را ترک کنند، اما با این همه ارتش اسرائیل، بازهم زیر تعهدات خویش می‌زند و کاروان لبنانی‌ها را زیر آتش می‌گیرد که تعدادی مجروح بر جای می‌گذارد.

«میلوش شتراگر»، سخنگوی «یونیفیل» در همین روز، مدعی می‌شود که ‌این اقدام با توافق دو دولت لبنان و اسرائیل صورت گرفته است و «احمد فتفت» نیز در گفت‌وگو با فرانس‌پرس اظهار می‌دارد که وزارت کشور، تصمیم به تخلیه پادگان گرفته است و این اقدامات خود را نتیجه مذاکرات دولت لبنان با دولت فرانسه و شخص «ژآک شیراک» می‌داند، در حالی که مجله «الحقیقه»، مدعی است مدارکی بسیار مهم در دست دارد که دولت فرانسه، هیچ نقشی در این کار نداشته، بلکه ‌این اقدام نتیجه تلاش میانجیگر یهودی و رئیس صندوق ملی یهود «رون لودر» بوده است.

مجله  الحقیقه با آن که یک فرد سوری مخالف دولت سوریه آن را هدایت می‌کند، بحث‌های خود را تنها به ‌این موضوع، ختم نمی‌کند و به مسئله‌ای می‌پردازد که اگر حقیقت داشته باشد و یا بتواند آنچنان که مدعی شده با اسناد و مدارک مستدل و محکم آن را ثابت کند، تحولی همراه با حقایقی دردناک جامعه لبنان را در بر خواهد گرفت. این مجله، موضوع حمله هوایی اسرائیل در تاریخ 22 مرداد ماه به «مجتمع مسکونی امام حسن (ع)» در منطقه «الرویس» در جنوب بیروت را مورد بررسی قرار داده است و مدعی شده است که‌ این حمله بنا بر نامه‌ای شکل گرفته است که «مروان حماده»، وزیر ارتباطات دولت لبنان و عضو فراکسیون «ولید جنبلاط» در لبنان، به دولت اسرائیل نوشته شده بوده است. الحقیقه به نقل از گزارش «نسیم الونی» می‌نویسد: در تاریخ 13 اگوست 2006 اسرائیل نامه‌ای را از سوی «مروان حماده»، وزیر ارتباطات لبنان از طریق سفیر آمریکا در بیروت دریافت می‌کند که اظهار می‌دارد، سید‌حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان در کجا مخفی شده است. الحقیقه مدعی است این نامه، که آن را از طریق یکی از سفارتخانه‌های اروپایی در تل آویو به دست آورده است، نشان می‌دهد که سید‌حسن نصرالله هم اکنون (زمان ارسال نامه ساعت 30/14 به وقت بیروت)  در منطقه الرویس در جنوب بیروت قرار دارد.

در همین نامه آمده است که سید‌حسن دستور اعزام فرماندهان زبده و تازه نفس خود به نقاط مرزی درگیری را صادر کرده است. پس از ارسال این نامه و دریافت آن توسط دولت اسرائیل، فقط ده دقیقه بعد، فرماندهی ارتش اسرائیل دستور حمله به نقطه یاد شده در نامه «مروان حماده» را صادر می‌کند. بر اساس این دستور، هجده هواپیمای اسرائیل در ساعت حدود 30/15 به وقت تهران حمله‌ای وسیع را فقط ظرف دو دقیقه به محل یاد شده انجام می‌دهند که حدود چهل تن بمب انفجاری هوشمند بر فراز مجتمع مسکونی امام حسن (ع) فرو می‌ریزند که ثمره آن شهادت 50 تن که 20 تن آنها را کودکان تشکیل می‌دادند، بود. در این حمله، ده آپارتمان که برخی از آنها تا بیست طبقه ارتفاع داشتند با خاک یکسان می‌شوند، به گونه‌ای که برخی از خبرنگاران حاضر در محل، آن را اینچنین تشبیه می‌کردند: چکشی را بردارید و به یک بیسکویت بکوبید. اینجا به همین شکل نرم شده بود.

این حمله نیز مانند حمله به منطقه برج البراجنه بیروت که با هدف ترور سید‌حسن نصرالله شکل گرفته بود، با شکست روبرو شد و سایت «بازتاب» در خبری لحظاتی پس از حمله به الرویس از شکست اطلاعاتی ارتش اسرائیل در ترور رهبران حزب‌الله لبنان خبر داد.
اکنون جامعه لبنان همه نگاه‌های خود را به ‌این سو جلب نموده است که در چه زمانی اسرار کامل عناصر وابسته به آمریکا  در جنگ سی‌وسه روزه، افشا می‌شود تا چهره دوست و دشمن و مرزهای مقاومت و سرسپردگی در لبنان و منطقه خاورمیانه بیش از پیش روشن شود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( یکشنبه 85/7/23 :: ساعت 12:39 صبح )

»» اهدای عبای سیدحسن به زن لبنانی

وی با این مصاحبه معروف شد و مورد توجه مردم قرار گرفت ولی وضعیتی که ریم پس از آن روز در آن به سر می‌برد، فراتر از جلب‌نظر و استقبال است، در همین مدت وی را چهار مرتبه با تلفن، تهدید به سرقت عبا کرده‌اند و وی مجبور شده است برای حفظ گنج خود با شرکت بیمه قرارداد امضا کند؛ این نخستین عبایی است که در جهان بیمه می‌شود

این نوشتار، حکایت خانمی لبنانی است به نام «ریم حیدر»، که چگونه زندگی‌اش پس از گرفتن عبای سیدحسن نصرالله تغییر کرد و ملقب به «ام العباءة» شد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، شبکه تلویزیونی «المنار» در آغاز جنگ سی‌وسه روزه، مصاحبه تلویزیونی پخش کرد که تأثیر زیادی بر مردم این کشور داشت. مصاحبه شونده، خانمی است که در دهه چهارم عمر خویش است و از همسر خود جدا شده و با دختر هشت ساله‌اش به نام سارا زندگی می‌کند. پس از این مصاحبه، بیشترین پرسشی که از این خانم می‌شد، این بود که آیا پیشتر درباره نحوه پاسخ گفتن به شما آموزش داده شده بود؟

وی پاسخ می‌دهد آن روز کاملا عادی همانند دیگر روزها بود و وی روزنامه‌ای خرید و به طرف رستورانی در خیابان حمراء رفت و در مسیر خود، تصادفا با دوربین المنار که در آن طرف پیاده‌رو مشغول مصاحبه بود، روبه‌رو شد. کارگردان این برنامه، وی را صدا زد و او هم از طرف مقابل به سوی پیاده‌رو محل استقرار دوربین آمد. کارگردان هیچ اطلاعی از دیدگاه سیاسی ریم نداشت و نمی‌دانست آیا وی طرف «مقاومت» است یا مخالف و آیا از پاسخ دادن طفره خواهد رفت یا این که پاسخ خواهد داد؟ از وی پرسید آیا علاقه‌مند است سخنی را از طریق المنار بگوید که ریم پاسخ داد: خیر.

ریم می‌گوید، نمی‌داند چه عاملی به کارگردان الهام کرد که من را مخاطب قرار داد، حتی یک کلمه هم از مقاومت نپرسید. ریم پرسش متقابلی را مطرح ساخت، به این مضمون که شما برای کدام تلویزیون تصویربرداری می‌کنید؟ کارگردان در کمال فروتنی گفت: برای کانال المنار.
ریم می‌گوید: من به شدت هیجان زده بوده و کلمات در قلبم موج می‌زد و می‌خواست که بیرون بریزد، ما تحصن نامحدود خود را در میدان شهدا آغاز کرده بودیم.

سپس کارگردان از وی خواست تا پیامی را برای مردم لبنان بدهد که پاسخ معروف و مشهور ریم داده شد که همه‌روزه در دوران جنگ از المنار پخش شد. گفتنی است که این مصاحبه در اوایل جنگ ضبط شده است؛ یعنی در زمانی که درگیری‌های شدید و کشتارهای بی‌رحمانه هنوز گسترده نشده بود. ریم با احساسات زیاد می‌گوید: اگر این مصاحبه پس از بروز کشتارها و جنایات اسرائیل با من انجام می‌گرفت، آن گاه خدا می‌داند که من در این مصاحبه چه مطالبی را بیان می‌کردم.

خبرنگار در پایان مصاحبه از این خانم درباره سید‌حسن نصرالله می‌پرسد و این که مایل است چه چیزی را بگوید. ریم در پاسخ می‌گوید که پس از پیروزی، هیچ آرزویی ندارم، مگر این که عبایی را که به عرق تن سید‌حسن نصرالله متبرک شده، به دست بیاورم و آن را قطعه قطعه کنم و به مردم بدهم تا از این راه، مردم کرامت و افتخار و شرف را احساس کنند.

دوربین پس از این سخن خاموش شد و ریم حرکت خود به سوی رستوران در منطقه حمراء برای نوشیدن قهوه و جر و بحث‌های داغ با دوستان خود همانند روال هر روز را از سر گرفت. ریم خاطرنشان ساخت: پیش از مصاحبه، اصلا به یاد سید‌حسن نصرالله نبودم. حقیقت مطلب این است که من آن گونه که طرفداران سید‌حسن با وی تعامل می‌کنند با او تعامل ندارم. من به این ترکیب شخصیت انسانی عشق می‌ورزم؛ حال چه نام وی حسن باشد یا جورج. نام برای من اهمیت ندارد. آنچه مهم است، شخصیت و ترکیب انسانی اوست.

ریم در توضیح درخواست خود برای گرفتن عبای سید‌حسن نصرالله می‌گوید: من خواستار داشتن این عبا به معنای مجازی آن بودم و انتظار نداشتم که به صورت حسی و ملموس این خواسته برآورده شود. منظورم تنها دستیابی به پوشش سید‌حسن بود که همان پوشش عزت و شرف و شجاعت است.

بیان ریم در این مورد که درصدد بریدن و قسمت کردن این عبا در میان مردم است، نیز بیانی مجازی و استعاره بود. خود ریم می‌گوید: این جمله پیامی برای طرف دیگر بود که با ما همداستان و هم‌نظر نبودند. زمانی که ریم تصاویر سید‌حسن نصرالله را دیده و سخنان وی را می‌شنید، متوجه عبای وی نبود، بلکه همه توجه او به سخنان وی و تغییر چهره و لحن و موضعگیری‌های سید‌حسن جلب می‌شد.

از چه زمان ریم توجه کامل خود را متوجه عبای سید‌حسن کرد؟ قطعا پس از پخش مصاحبه، زیرا مردم لقب ام‌العبایه (مادر عبا) به ریم دادند و از وی می‌پرسیدند که سید‌حسن نصرالله کدام عبا را برای او خواهد فرستاد؛ سرمه‌ای یا قهوه‌ای یا سیاه؟ تا این که خبر قطعی به ریم رسید که اصلا انتظارش را نداشت. ریم توانست به عبای واقعی و ملموس سید‌حسن نصرالله دست یابد؛ عبایی که سید‌حسن آن را در روزهای شادی و سرور و مناسبت‌های خوشحال‌کننده می‌پوشید.

دقیقاً روزی که فاجعه قانا اتفاق افتاد، از فرماندهان رهبری حزب با ریم تماس گرفتند و به وی گفتند آنچه را خواسته بودی دریافت خواهی کرد و ریم از آنان تشکر می‌کند و می‌گوید که چیزی جز سلامتی سید‌حسن را آرزو نمی‌کند. این نخستین تماس بود و تماس‌های بعدی تا این که در روز 18 سپتامبر (27 شهریور ماه) وی به آرزوی خودش و رسیدن به عبای سید‌حسن ‌رسید.

هرچند وی با این مصاحبه معروف شد و مورد توجه مردم قرار گرفت تا جایی‌ که رانندگان تاکسی اصرار دارند او را مجانی به مقصد برسانند، ولی وضعیتی که ریم پس از آن روز در آن به سر می‌برد، فراتر از جلب‌نظر و استقبال و سیل پرسش‌هایی است که مجبور به پاسخگویی به آنهاست، زیرا در همین مدت، وی را چهار مرتبه با تلفن، تهدید به سرقت عبا کرده‌اند و وی مجبور شده است با شرکت بیمه برای حفظ گنج خود قرارداد امضا کند؛ گنجی که به معنای واقعی کلمه، گنج است و این، نخستین عبایی است در جهان که بیمه می‌شود.

همچنین به وی پیشنهاد خرید این عبا داده شده است. برای مثال؛ یک نفر کویتی حاضر شد آن را یک میلیون دلار یا بیشتر خریداری کند که او قاطعانه آن را رد کرد و حاضر نیست هدیه سید را در مقابل همه گنج‌های دنیا عوض کند.
وی در تقویم خود، برنامه‌های زیادی دارد و پس از مصاحبه با روزنامه «السفیر»، آماده می‌شود تا با مطبوعات مناطق و کانال‌های تلویزیونی مصاحبه کند. وی با یک هیأت اردنی نیز دیدار داشت و همچنین مراسمی به افتخار ریم در زادگاه وی در روستای «بدنایل» با حضور نمایندگان و شخصیت‌های گوناگون برگزار شد.

خانم ریم در عین حال، زمان ملاقات با خانم کامله را فراموش نکرده است؛ زن مسنی که جلوی دوربین المنار در برابر خانه ویران شده‌اش گفته بود: این خانه فدای خاک پای مقاومت باد.
رضا قشمر، کارگردان فیلم مستند چهره زن و مشارکت آنها در خلق اسطوره پایداری می‌گوید: ریم و کامله، دو ستاره فیلم من خواهند بود.

گفتنی است، ریم شاغل نیست، اما به وی مشاغلی چون مجری برنامه در یکی از کانال‌های عربی پیشنهاد شده که البته او آن را رد کرده است، زیرا با مهاجرت از لبنان، حتی برای کار و اشتغال مخالف است.
بنابراین، آیا او همان کسی نیست که وقتی به وی در زمان جنگ، نصیحت می‌کردند تا منزل خود را ترک کند و از لبنان خارج بشود به دختر خود پاسخ داد: خالی کردن منزل، کار اسرائیل را برای شکست ما ساده‌تر می‌کند.

آیا ریم اکنون در رویای ملاقات با سید‌حسن است؟ وی در این باره پاسخ‌ می‌دهد: من خواب این را هم نمی‌بینم. تنها آرزو می‌کنم که در سلامت باشد؛ این بزرگ‌ترین رؤیای من است. ریم در پایان به این بسنده می‌کند که سید‌حسن مانند پدر من است که پانزده سال پیش، او را از دست دادم. زمانی که دو سرباز اسرائیلی به اسارت درآمدند، احساس کردم دیگر یتیم نیستم و کسی هست که انتقام من را گرفته است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( سه شنبه 85/7/18 :: ساعت 11:25 صبح )

»» شمشیر محمد(ص)!

Avnery Uri
مترجم: هادی جعفریان

مقاله زیر که پس از سخنرانی پاپ نوشته شده، به دست یک یهودی ساکن اسرائیل تحریر شده است؛ وی یک اصلاح‌طلب اسرائیلی و یکی از مخالفان سرسخت سیاست‌های رسمی دولت اسرائیل است.

ملاقات وی با یاسر عرفات در جریان جنگ لبنان در سال 1983 - به عنوان نخستین ملاقات رهبر فلسطینی‌ها با یک اسرائیلی - از جمله اقدامات وی در حمایت از فلسطینیان بوده است، به گونه‌‌‌‌‌ ای که عرفات در دوره‌ ای او را دوست من خطاب کرده است. او هم‌اکنون در اسرائیل زندگی می‌کند.


از آن دوران که پادشاهان رومی، مسیحیان را در قفس شیران می‌افکندند تا به امروز، روابط بین پادشاهان و مقامات عالی‌رتبه کلیسا، تغییرات بسیاری را به همراه داشته است.
«کنستانتین بزرگ»، که در سال 306 میلادی؛ یعنی دقیقا 1700 سال پیش به پادشاهی رسید، به گسترش مسیحیت در قلمرو خود، که شامل فلسطین نیز می‌شد، کمک شایانی کرد. قرن‌ها بعد، مسیحیت به دو شاخه شرقی (ارتدکس) و غربی (کاتولیک) تقسیم شد. در غرب، اسقف اعظم رم، که پاپ نام داشت از امپراتور خواست که برتری او را بپذیرد.

جدال بین پادشاهان و پاپ‌ها، نقش کلیدی را در تاریخ اروپا ایفا نموده است. برخی از پادشاهان، پاپ را عزل یا اخراج کرده‌اند و برخی از پاپ‌ها نیز شاهی را تکفیر کرده‌اند.
اما زمان‌هایی وجود داشته که شاهان و پاپ‌ها در صلح با یکدیگر بوده‌اند.

امروز نیز ما شاهد چنین دوره‌ای هستیم؛ بین پاپ فعلی، بندیکت شانزدهم و شاه فعلی، جرج بوش دوم، همدلی فوق‌العاده‌ای وجود دارد. سخنرانی اخیر پاپ، که بحث و جدل‌های فراوانی را برانگیخت، دقیقا در راستای جنگ‌های مقدس بوش با اسلام افراطی و در حوزه برخورد تمدن‌ها بود.

پاپ در سخنرانی خود در یکی از دانشگاه‌های آلمان، آنچه را که وی تفاوت‌های اساسی بین اسلام و مسیحیت نامید، این‌گونه توصیف نمود: با آن که مسیحیت بر مبنای برهان است، اسلام برهان‌گریز است و با آن که مسیحیت معتقد به وجود منطق در اعمال خداوندی است، مسلمانان وجود چنین منطقی در رفتارهای خدا را انکار می‌کنند.

بنده به عنوان یک یهودی سکولار، تمایلی به ورود به این نزاع ندارم. با این حال به عنوان یک اسرائیلی درگیر در نبرد تمدن‌ها نمی‌توانم این مسأله را نادیده بگیرم.

در راستای اثبات وجود نداشتن برهان در اسلام، پاپ ادعا می‌کند که محمد(ص) به پیروان خود دستور داد که دین را با استفاده از شمشیرشان گسترش دهند. بنا بر گفته پاپ، این غیرمنطقی است، چراکه ایمان، زاده روح است، نه جسم؛ بنابراین، چگونه می‌توان با شمشیر به روح نفوذ کرد؟

پاپ در اثبات فرمایش خود ـ در میان همه انسان‌های موجود ـ از قول یک پادشاه بیزانسی متعلق به کلیسای شرقی نقل قول می‌کند. در پایان قرن 14 میلادی، پادشاه «مانوئل دوم»، نزاعی را بین خود و یکی از عالمان مسلمان ایرانی (بدون آوردن نام) نقل می‌کند. مانوئل ادعا می‌کند که در بطن بحث، چنین منطقی را علیه دشمن خود استفاده کرده است:

به من نشان بده که محمد چه چیز جدیدی آورده است و در آنچه آورده، می‌توان چیزهای صرفا شیطانی و غیرانسانی یافت، مانند فرمان او برای گسترش ایمان با استفاده از شمشیر.

این سخنان سه پرسش را در ذهن برمی‌انگیزد:
1. چرا پادشاه این سخنان را گفته است؟
۲. آیا این سخنان منطقی هستند؟
3. چرا پاپ فعلی آنها را نقل می‌کند؟

1. هنگامی که مانوئل دوم این سخنان را بیان کرد، امپراتوری وی در حال فروپاشی بود. وی قدرت را در سال 1391 در دست گرفت؛ یعنی هنگامی که تنها چند استان از امپراتوری باقی مانده بود و تازه این مناطق نیز، تحت تهدید دایمی ترک‌ها بودند.

در این زمان، ترک‌ها به کناره‌های رود «دانوب» رسیده و آنان بلغارستان و شمال یونان را فتح کرده بودند و در دو نوبت نیز لشکر فرستاده شده از سوی پادشاهان شرقی را شکست داده بودند. در 29 می 1453، تنها چند سال پس از مرگ مانوئل، مرکز امپراتوری وی؛ یعنی استانبول به دست ترک‌ها افتاد و این پایانی بر یک امپراتوری هزار ساله بود.

مانوئل در طول پادشاهی خود، تلاش‌های بسیاری برای جلب حمایت اروپاییان انجام داد. وی تلاش بر اتحاد دوباره کلیسا داشت. شکی نیست که وی این مطالب را برای تحریک و تشویق کشورهای مسیحی در جهت نبرد با ترک‌ها نوشت تا بتواند آنان را برای آغاز دور جدیدی از جنگ‌های صلیبی متقاعد سازد؛ این کار جز به کارگیری دین در راه سیاست، معنای دیگری نداشت.

۲. آیا سخنان مانوئل منطقی است؟ پاپ خود نیز در این باره رویکرد محتاطانه‌ای در پیش گرفت، چرا که وی نمی‌تواند آنچه آشکارا نوشته شده را انکار کند؛ بنابراین، او اعتراف کرد که قرآن آشکارا استفاده از اجبار برای گسترش ایمان را ممنوع کرده است. وی آیه 256 سوره دوم قرآن را نقل می‌کند (اشتباه پاپ در نوع خود شگفت‌انگیز است، چرا که آیه 257 سوره آل‌عمران است نه 256!!!) که می‌گوید: در دین هیچ اجباری نیست (لا اکراه فی الدین).

چطور کسی می‌تواند این گفته صریح را در نظر نگیرد؟ پاپ ادعا می‌کند که این آیه، متعلق به زمانی است که پیامبر در آغاز رسالت خود قرار داشته و ضعیف و بدون پشتیبان بوده است، اما وی بعدها دستور به استفاده از شمشیر در گسترش ایمان داده است. این فرمان در قرآن وجود ندارد. درست است که محمد(ص) فرمان به استفاده از شمشیر علیه قبیله‌های دشمن داده است، اما به نظر می‌رسد که این امر، بیشتر فرمان سیاسی بوده تا مذهبی.

پاپ ادعا می‌کند که رفتار اسلام با دیگر ادیان را می‌توان در رفتار حاکمان اسلامی با دیگر ادیان در حکومت هزار ساله‌شان جویا شد و دید که آیا آنان هنگامی که قدرت را در دست داشته‌اند، از شمشیر برای گسترش ایمان استفاده نکرده‌اند؟
خوب، واقعا استفاده نکرده‌اند!

قرن‌ها، مسلمانان بر یونان حکومت راندند. آیا یونانیان مسلمان شدند؟ آیا کسی تلاش برای مسلمان کردن آنان کرد؟ بالعکس، یونانیان مسیحی بالاترین درجات را در نظام حکومتی عثمانی دارا بودند. بلغارها، صربها، رومانی‌ها، مجارستانی‌ها و دیگر ملل اروپایی تحت سیطره پادشاهان عثمانی زیسته‌اند و در عین حال، مسیحی باقی مانده‌اند. هیچ کس آنان را مجبور به مسلمان شدن نکرد و همه آنان مسیحی ماندند.

درست، آلبانیایی‌ها مسلمان شدند و همچنین بوسنیایی‌ها، اما هیچ کس نگفته است که آنان تحت اجبار چنین کاری را انجام دادند. آنان به دلیل رفتار شایسته حکومت اسلامی با دیگر ادیان به آن علاقه‌مند شده و به اسلام گرویدند.

در سال 1099، جنگجویان مسیحی، بیت‌المقدس را به چنگ آورده و مسلمان و یهودی را با هم و با نام «مسیح مهربان»، قتل‌عام کردند. در آن زمان، پس از 400 سال سیطره مسلمانان بر فلسطین، هنوز مسیحیان در این کشور اکثریت را در اختیار داشتند. در این مدت طولانی، هیچ تلاشی برای تحمیل اسلام به آنان انجام نشد. تنها پس از رانده شدن جنگجویان صلیبی از فلسطین بود که بیشتر ساکنان این منطقه مسلمان شدند و زمان عربی را تکلم کردند ـ و البته همین‌ها، پایه‌گذاران اولیه فلسطین امروزی بودند.

تا امروز هیچ مدرکی دال بر تلاش مسلمانان بر تحمیل اسلام به یهودیان وجود نداشته است و تا آنجایی که ما می‌دانیم، در زمان حکومت مسلمانان بر اسپانیا، یهودیان از چنان آزادی برخوردار بودند که نمونه آن را کمتر در تاریخ دیده‌ایم. در اسپانیای اسلامی، یهودیان وزیر، شاعر و عالم بودند. در این زمان، عالمان مسلمان و مسیحی و یهودی با یکدیگر به ترجمه متونی فلسفی و علمی یونانی می‌پردازند. حال اگر محمد(ص) دستور به گسترش ایمان با استفاده از شمشیر داده، چگونه چنین چیزی ممکن است؟

آنچه پس از این رخ داد، حتی از این نیز جالب‌تر است. پس از آن که کاتولیک‌ها دوباره اسپانیا را از مسلمانان پس گرفتند، فضایی آمیخته با خفقان و وحشت مذهبی ایجاد کردند. مسلمانان و یهودیان انتخاب زیادی نداشتند: مسیحی شوند، قتل‌عام شوند و یا آن سرزمین را ترک کنند. پس هزاران یهودی که حاضر به کنار گذاردن ایمانشان نشدند به کجا گریختند؟ تقریبا همه آنان در سرزمین‌های اسلامی با آغوشی باز پذیرفته شدند. یهودیان سفاردی (اسپانیایی) در جهان اسلام پراکنده شدند؛ از مراکش تا عراق و از بلغارستان تا سودان و جالب آن که آنان در هیچ نقطه‌ای از سرزمین‌های اسلامی آزار و اذیت نشدند. چرا؟ چون در اسلام جایگاه خاصی برای اهل کتاب در نظر گرفته شده است. آنان مجبور به پرداخت مالیات هستند، اما در عوض از خدمت نظامی معافند. این مسأله به مذاق بسیاری از یهودیان سازگار بوده است!

هر یهودی صادقی که به تاریخ یهودیان آگاهی دارد، باید به دلیل حمایت و پشتیبانی مسلمانان از یهودیان در پنجاه نسل، از آنان سپاسگزار باشد. این در حالی است که دنیای مسیحیت، سال‌های سال با استفاده از شمشیر، سعی در تغییر ایمان یهودیان داشته است.
داستان گسترش ایمان با استفاده از شمشیر، داستانی غیرواقعی است؛ یکی از صدها افسانه‌ای که در جنگ‌های متعدد بین مسلمانان و مسیحیان ساخته شده است. من گمان می‌کنم که پاپ آلمانی، شدیدا به این داستان‌ها اعتقاد دارد. این بدین معنی است که رهبر جهان کاتولیک، به خود زحمت مطالعه تاریخ دیگر ادیان را نیز نداده است.

3. پس دلیل نقل این سخنان چه بوده است و چرا الان؟ در نظر نگرفتن ارتباط بین سخنان پاپ و جنگ‌های بوش علیه مسلمانان، ممکن نیست. برای بوش، این اقدامات تلاشی برای توجیه تسلط آنان بر جهان نفتی است. در طول تاریخ، این نخستین بار نیست که یک ریسمان مذهبی در جهت منافع اقتصادی مورد استفاده قرار می‌گیرد و نخستین بار نیست که جاه‌طلبی‌های یک دزد، جنگ مقدس نام می‌گیرد


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( سه شنبه 85/7/11 :: ساعت 6:39 عصر )

»» لبیک یا حسین یعنی

   لبیک یا حسین یعنی

تو در معرکه جنگ هستی هر چند که تنهایی و مردم تو را رها

 کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند ((سید حسن نصر الله))



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( چهارشنبه 85/7/5 :: ساعت 8:42 عصر )

»» تصاویر قهرمانان حزب‌الله در جنگ لبنان

از فردای برقراری آتش‌بس در جنوب لبنان، کاروان‌های تشییع پیکر شهدای مقاومت در این نبرد، بر دوش مردم لبنان به حرکت درآمد اما حزب‌الله تا چند هفته بعد هیچ خبر و تصویر رسمی و دقیقی درباره شهدای مقاومت اسلامی منتشر نکرد.

تا این لحظه حزب‌الله تنها شهادت هفتاد نفر از کادر خود را تأیید کرده و تصاویر حدود چهل تن از آنان را که در حال قرائت وصیت‌نامه بوده یا در منطقه جنگی حضور داشته‌اند، منتشر کرده است. هم‌زمان با اربعین این سرداران شهید و جشن پیروزی حزب‌الله در روز جمعه (31 شهریور) تصاویر، نام و نام مستعار این فرزندان راستین امام امت(ره) منتشر شده است.

     

    

       

 

 

  

 

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( شنبه 85/7/1 :: ساعت 9:57 عصر )

»» تصاویر غیرت مردان حزب الله

                            تصاویر غیرت مردان حزب الله



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( سه شنبه 85/6/28 :: ساعت 1:3 صبح )

<      1   2   3      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

افشای بخشی از نامهربانی‌های دولت لبنان با حزب‌الله
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 14660
» درباره من

ESC اسرائیل
حامد.عظیمی
پیش یسوی قدس و آزادی قدس

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حزب الله لبنان .شیر میدان[12] .
» آرشیو مطالب
صفحه 2
صفحه 3
3.صفحه 4
پاییز 1385
تابستان 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب