سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرمان خدا را بر پا ندارد جز کسى که در حق مدارا نکند و خود را خوار نسازد و پى طمعها نتازد . [نهج البلاغه]
ESC اسرائیل
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» لبیک یا حسین یعنی

   لبیک یا حسین یعنی

تو در معرکه جنگ هستی هر چند که تنهایی و مردم تو را رها

 کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند ((سید حسن نصر الله))



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( چهارشنبه 85/7/5 :: ساعت 8:42 عصر )

»» خاطرات شیرین جبهه

کی با حسین کار داشت؟

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( چهارشنبه 85/7/5 :: ساعت 12:13 صبح )

»» تصاویر قهرمانان حزب‌الله در جنگ لبنان

از فردای برقراری آتش‌بس در جنوب لبنان، کاروان‌های تشییع پیکر شهدای مقاومت در این نبرد، بر دوش مردم لبنان به حرکت درآمد اما حزب‌الله تا چند هفته بعد هیچ خبر و تصویر رسمی و دقیقی درباره شهدای مقاومت اسلامی منتشر نکرد.

تا این لحظه حزب‌الله تنها شهادت هفتاد نفر از کادر خود را تأیید کرده و تصاویر حدود چهل تن از آنان را که در حال قرائت وصیت‌نامه بوده یا در منطقه جنگی حضور داشته‌اند، منتشر کرده است. هم‌زمان با اربعین این سرداران شهید و جشن پیروزی حزب‌الله در روز جمعه (31 شهریور) تصاویر، نام و نام مستعار این فرزندان راستین امام امت(ره) منتشر شده است.

     

    

       

 

 

  

 

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( شنبه 85/7/1 :: ساعت 9:57 عصر )

»» لبخند دیر هنگام بوش به تهران

 

برگزاری اجلاس سران سازمان ملل را می‌توان آغاز عصر جدیدی در دو سال پایانی حکومت نومحافظه‌کاران در ایالات متحده دانست.

جورج بوش که دوره نخست ریاست‌‌جمهوری خود را با حمله و تصرف دو کشور اسلامی، به یکی از پرحادثه‌ترین دولت‌های تاریخ آمریکا تبدیل کرده بود، در دوره دوم، مسیری متفاوت را پیمود و اکنون در حالی که حدود یک سال به پایان ریاست‌جمهوری‌اش باقی مانده، ‌رویکردی کاملا متفاوت با سال‌های گذشته خود در پیش گرفته است.

ادبیات سخنرانی اخیر بوش در سازمان ملل، تفاوت چشمگیری با نگرش وی پس از 11 سپتامبر که از آغاز جنگ صلیبی جدید خبر می‌داد، دارد. بوش اکنون خصومت با اسلام را توهمات ساخته تروریست‌ها و افراطیون می‌داند و منطقه سیاه و سفید و خیر و شر سال‌های نخست وی، به تقسیم‌بندی افراطی‌گرایی و اعتدال‌گرایی تغییر یافته است.

بوش که پنج سال پیش، دولت اصلاح‌طلب ایران را «محور شرارت» می‌خواند، اکنون بر مذاکره و دیپلماسی با دولت اصولگرای تهران اصرار دارد و می‌خواهد پیش از آن‌که فرصت سکونتش در کاخ سفید به پایان برسد، راه‌حلی دیپلماتیک برای خروج از بن‌بست پرونده هسته‌ای ایران بیابد.

قطعا اگر ملاحظات و فشارهای لابی‌های قدرتمند صهیونیستی نبود، انتقادات تلویحی وی از به افراط‌گرایی در تل‌آویو، صراحت بیشتری می‌یافت و ناسزاگویی به تهران، دمشق و بیروت کمرنگ‌تر می‌شد.

اما همین میزان تغییر ادبیات نیز چرخش استراتژیک واشنگتن در برابر جمهوری اسلامی را نیز نشان می‌دهد؛ چرخشی که سه ماه پیش، نخستین نشانه‌های آن در لایه پنهانی بیانیه تاریخی وزیر خارجه ایالات متحده به ایران دیده شد و امروز می‌توان آن را به وضوح در سخنرانی سالانه رئیس‌جمهور آمریکا در سازمان ملل مشاهده کرد.

بوش که سه سال پیش و در جریان ناآرامی‌های پراکنده خرداد 82 در تهران، آشکارا حمایت خود را از براندازی جمهوری اسلامی بیان کرده بود، امروز از ملت ایران خواهش می‌کند که زمینه اجرای قطعنامه شورای امنیت را توسط جمهوری اسلامی فراهم آورند. در مواضع امروز بوش، دیگر نشانه‌ای از براندازی، خصومت و به رسمیت نشناختن جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود و تلاش وی بر محور تغییر رفتار تهران متمرکز شده است.

به راستی علت تغییر رفتار ایالات متحده چیست؟

هرچند پیش از این از دیدگاه‌های گوناگون به این موضوع پرداخته شده، اما در این فرصت، به مهم‌ترین عامل آن که فقدان گزینه جانشین رویکرد دیپلماتیک در برابر تهران است، اشاره می‌شود.

واقعیت آن است که ایالات متحده و هم‌پیمانانش در پنج سال گذشته، آن‌گونه در خاورمیانه فرسوده شده‌اند که حتی تصور وقوع جنگ و رویارویی تمام با جمهوری اسلامی، آنچنان موجب آشفتگی‌شان می‌شود که با کنار گذاشتن بازی پلیس خشن و مهربان، یکپارچه بر رویکردی دیپلماتیک در مواجهه با تهران تأکید می‌کنند.

وقوع سه جنگ افغانستان، عراق و لبنان، ظرفیت نظامی غرب در خاورمیانه را به مصرف رسانده است و اوضاع شکننده اقتصاد جهانی که برای چهارمین سال پیاپی در حال تجربه بحران انرژی است، اجازه نمی‌دهد بزرگ‌ترین شوک تاریخی با برخورد با ایران به بازارهای انرژی تحمیل شود.

از همین روست که بوش ناگزیر است با خط بطلان کشیدن بر تلاش‌های براندازانه خود، اپوزیسیون جمهوری اسلامی را که پس از به قدرت رسیدن نومحافظه‌کاران طی سال‌های اخیر به آینده خود امیدوار شده بودند، ناگزیر کند و با پیوستن به اردوگاه هواداران رویکرد دیپلماتیک در برابر تهران، صف آمریکا را که به صورت سنتی در کنار اسرائیل، نگرشی براندازانه به نظام جمهوری اسلامی داشت، با صف اروپا پیوند بزند.

اما این، پایان تلاش‌های کاخ سفید و پذیرش شکست در برابر تهران نیست. سناریوی تازه آمریکا، تفکیک جمهوری اسلامی ـ که پیش از این به صورت یکپارچه نفی کرد ـ به دو گروه افراطیون و اعتدالیون است، هرچند آنان که امروز از جانب بوش اعتدالیون لقب می‌گیرند، بیشترین بی‌اعتنایی و تحقیر را در گذشته از جانب ایالات متحده شاهد بودند، اما به همین اندازه که دامنه نفی و تأیید آمریکا از جمهوری اسلامی و اپوزیسیون به داخل نظام کشیده شده است خود نشان‌دهنده عمق چرخش موضع واشنگتن در برابر تهران است.

هرچند به نوعی همان آسیب تقسیم‌بندی سیاه و سفید و خیر و شر خواندن در گفتمان تازه بوش درباره طیف‌های موجود در جمهوری اسلامی نیز تکرار شده است و به جای تمرکز بر معیارهای افراد، مورد قضاوت قرار گرفته‌اند؛ در حالی که اقتضای تصحیح رویکرد آمریکا در برابر ایران، پذیرش تعامل متوازن، منافع متقابل و پایان یکجانبه‌گرایی است و در این گفتمان، پایبندی به منافع ملی همگام با معتبر شناختن تعهدات، عین «اعتدال» و مرعوب بودن و تسلیم در برابر رقیب، «تفریط» است.

بنابراین، اگر بوش در دوره تازه تعامل با ایران در انتظار دریافت نشانه‌هایی مبتنی بر تسلیم و عقب‌نشینی از سوی تهران است و جایی بهتر از دور قبلی تلاش‌های او برای براندازی جمهوری اسلامی را مشاهده نخواهد کرد و به نظر می‌رسد تصحیح این مسیر، نیازمند برداشتن گامی دیگر از سوی ایالات متحده و به رسمیت شناختن حقوق طبیعی، رابطه متوازن و ادبیات متناسب با شأن و جایگاه منطقه‌ای جمهوری اسلامی است، هرچند شاید دولت فرسوده و خسته نومحافظه‌کار، توان این اقدام تاریخی را نداشته باشد، باید بداند این اقدام کلید موفقیت بوش در دور دوم حضورش در کاخ سفید است و انجام ندادن آن، حتی موفقیت دور اول وی در فتح افغانستان و عراق را به شکست ماندگار در پشت دیوارهای بلند تهران تبدیل خواهد کرد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( جمعه 85/6/31 :: ساعت 10:6 عصر )

»» مانور قدرت بی سابقه مردم لبنان برای سرنگونی اسرائیل

 

مانور قدرت بی سابقه مردم لبنان برای سرنگونی اسرائیل

ما تا ابد نمی‌خواهیم سلاح در دست بگیریم و این سلاحی که در دست ماست سلاح شیعی نیست بلکه سلاح سنی، سلاح مسیحی و سلاح دروزی و در کل سلاح لبنان است و همین جا اعلام می‌داریم که ماهیت این سلاح تغییر نخواهد کرد

عظیم ترین تجمع تاریخ لبنان با سخنرانی سیدحسن نصرالله در حالی برگزار شد که شاید بتوان گفت، نطفه خاورمیانه جدید به تفسیر و سبک و سیاق حزب الله در این جمع حماسی منعقد شد.

به گزارش خبرنگار بازتاب: در طی این سخنرانی بسیار مهم که در ابتدای آن دبیر کل حزب الله لبنان، ضمن حمد و ثنای الهی بخش عمده ای از مباحث خود را به هم دلی و هم دردی با مردم مظلوم فلسطین و غزه اختصاص داد، در ادامه با ملت ها و دول عربی اتمام حجت کرد و اظهار داشت که با توجه به نتایج جنگ لبنان و اینکه مشخص شد اسرائیل نیز شکست پذیر است باید تمام ملت های عربی به فکر تعیین تکلیف و یک سره کردن کار اسرائیل باشند.

سیحسن نصرالله هم چنین در ادامه محورهای مهمی مانند خلع سلاح حزب الله و اینکه در صورت به امنیت کامل رسیدن لبنان این امر حتما و بدون هیچ مشکلی محقق خواهد شد، خاطر نشان کرد که در مورد مسئله آزادی دو سرباز اسرائیلی همان طور که در جنگ نیز نشان داده شد اگر تمامی دنیا هم تجهیز شوند نمی توانند که آن دو را آزاد کنند مگر از راه مذاکره و برگرداندن اسرای لبنانی به خانواده هایشان.

نصرالله در ادامه این سخنرانی بسیار مهم اشاراتی نیز به وضعیت داخلی لبنان کرده و به تفرقه افکنان و کسانی که دم از خلع سلاح حزب الله می زنند هشدار داد و مطالب بسیار مهمی را درباره وضعیت دولت لبنان و برخی تفرقه افکنان خاطر نشان کرد. سخنان نصرالله به این شرح است.

نصرالله با اشاره به خطراتی که برگزاری این مراسم را تهدید می‌کرد، گفت:«شما مردم مقاوم لبنان با حضور خود در این مکان بار دیگر شجاعت و پایداری خود را ثابت کردید.»

دبیرکل حزب‌الله لبنان در این سخنان با تشکر و قدردانی از همراهی و حمایت گسترده‌ی ملت لبنان اعلام کرد: پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در جنگ با حمایت و عنایت الهی و پس از آن همراهی شما ملت شجاع و غیور لبنانی تحقق یافت.

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان اظهار داشت: پیش از آنکه این جشن پیروزی بزرگ ملی را امروز برپا کنیم بسیاری از دشمنان داخلی و خارجی جهت جلوگیری از برپایی این جشن ملی بزرگ جنگ‌های روانی گسترده‌ای را آغاز کردند و تلاش‌های وسیعی را انجام دادند که امروز نه شما در اینجا باشید و نه من در میان شما سخن بگویم؛ اما امروز مردم لبنان سواره و پیاده از مناطق دور و نزدیک، شمال و جنوب و اردوگاه‌های فلسطینی حضور به هم رساندید تا پاسخ دندان‌شکنی به تمام دشمنان داخلی و خارجی بدهید و به آنها بگویید پیروزی از آن ماست و اگر کسی بخواهد این پیروزی را جشن بگیرد کسی محق‌تر از ملت لبنان نیست.

سید حسن نصرالله افزود: من از تمام کسانی که از شمال و جنوب لبنان، از اردوگاه‌های فلسطینی، از بحرین، قطر، کویت، فلسطین، سوریه، ایران و دیگر کشورها آمده‌اند که در این جشن بزرگ ملی شرکت کنند، تشکر و قدردانی می‌کنم و درود خود را به تمامی خانواده‌های شهدای لبنانی و دیگر خانواده‌های این ملت بزرگ که سختی‌ها را تحمل کردند و امروز ما را به این پیروزی رساندند، نثار می‌کنم.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت: امروز ما پیروزی‌ای را جشن می‌گیریم که باید در تاریخ به عنوان یک پیروزی استراتژیک مهم و تاریخی ثبت شود؛ اما اینکه چگونه مقاومت اسلامی لبنان با داشتن تنها چند هزار سرباز مقاوم و جنگجو در برابر بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ارتش منطقه و مجهزترین ارتش جهان آن هم 33 روز ایستادگی و مقاومت کند، خود نیازمند سخن دیگری است. من به شما می‌گویم راز این مقاومت که توانست نخبه‌ترین افراد ارتش اسراییل را به لرزه درآورد و اسراییلی‌ها چون موش از صحنه‌ی جنگ پا به فرار گذاشتند و از تانک‌های اسراییلی قبرستانی ساخت و تمام ناوهای جنگی این رژیم صهیونیستی از آب‌های لبنان خارج کرد، تنها در عنایت الهی و حمایت و ایستادگی ملت لبنان بوده است.

دبیرکل حزب‌الله در ادامه‌ی سخنانش در جشن پیروزی مقاومت ادامه داد: مقاومت اسلامی لبنان با حمایت الهی، از خودگذشتگی نیروهای مقاومت، سازماندهی، اعتقاد به جهاد، آموزش‌های حرفه‌یی و تسلیحات نظامی توانست در این جنگ پیروز شود. به اعتقاد من این تجربه‌ی مقاومت لبنان باید به تمام جهان منتقل شود.

سید حسن نصرالله اظهار داشت: مقاومت اسلامی لبنان یک مقاومت سازمان‌نیافته نیست بلکه این مقاومت یک مقاومت سازمان‌یافته و مجهز می‌باشد که بر اساس اعتقاد، اراده و حمایت ملی توانسته است این معجزه‌ها را بیافریند.

وی افزود: مقاومت اسلامی لبنان به این دلیل در جنگ پیروز شد که ملتی چون شما در پشت آن ایستاد؛ ملتی که امروز با تمام تهدیدها و جنگ‌های روانی در صحنه حضور به هم رساند و بار دیگر پیروزی خود را به جهان نمایان کرد. شجاعت مردمی چون شما ما را در عرصه‌ی جنگ با دشمن متجاوز به پیروزی رساند.

وی تاکید کرد: در زمان جنگ بسیاری از دشمنان داخلی و خارجی بر این موضوع حساب باز کرده بودند که اگر مردم لبنان را آواره کنند این مردم از اعتقاد خود نسبت به دنباله‌روی از مقاومت اسلامی لبنان و حمایت از این مقاومت باز خواهند گشت و از این مردم به عنوان آلت فشاری برای اعمال فشار به مقاومت اسلامی لبنان استفاده خواهند کرد؛ اما این دشمنان کور خواندند که در چنین تصوری بودند زیرا مردم لبنان حتی در سخت‌ترین شرایط خود باز هم بر ادامه‌ی مقاومت اسلامی و حفظ کرامت و عزت خود و دفاع از تمامیت ارضی وطن خود اصرار ورزیدند.

دبیر کل مقاومت حزب‌الله لبنان گفت: چندی پیش برخی از مقامات بلندپایه‌ی آمریکا از تریبون‌های خود اعلام کردند که اخبار خوشایندی از لبنان به آنها رسیده است و این اخبار بیانگر آن است که مقاومت اسلامی در لبنان ضعیف شده است و این مقاومت در معرض فروپاشی است؛ اما امروز شما ملت عزیز که از ملیت‌ها و طوائف و احزاب مختلف جمع شده‌اید و این جشن بزرگ پیروزی را گرفته‌اید، پاسخ دندان‌شکنی به آمریکا دادید و به این دشمن بزرگ گفتید که تمام اطلاعات ارسال شده چیزی جز دروغ نبوده است و کاخ سفید حساب و کتاب‌های خود را نباید بر این دروغ‌های ارسال شده بنا نهد.

سید حسن نصرالله گفت: این جنگ یک جنگ آمریکایی بود و با سازماندهی آمریکا و با سلاح آمریکا صورت گرفت و کسی که این جنگ را متوقف کرد تنها قدرت و پیروزی مقاومت اسلامی بوده است نه آمریکا یا اسراییل یا کشورهای میانجی‌گر دیگر.

وی تاکید کرد: آمریکا از همان آغاز این جنگ را سازماندهی کرد و تا هفته‌ی چهارم هم‌چنان بر ادامه‌ی این جنگ اصرار می‌ورزید اما پس از آنکه توانایی‌ها و قدرت‌های نظامی و معنوی ارتش اسراییل در معرض فروپاشی کامل قرار گرفت آمریکا با هدف یاری رساندن به اسراییل وارد میدان شد و تلاش کرد که این جنگ را متوقف کند وگرنه اگر آمریکا کوچک‌ترین احساسی نسبت به ملت لبنان و کودکان و زنان این کشور داشت، می‌توانست در همان هفته‌های اول این جنگ را متوقف کند.

دبیرکل حزب‌الله در جشن مقاومت و سخنانش افزود: متاسفانه در آن زمان برخی از احزاب داخلی لبنان بی‌شرمانه اعلام کردند که آمریکا این جنگ را متوقف کرده است اما واقعیت این چنین نبوده و تنها نیروهای مقاومت اسلامی لبنان و فرزندان شما با بردباری و استواری خود و معجزه‌آفرینی در عرصه‌ی جنگ، آن را متوقف کردند. ملت لبنان بزرگ‌ترین سهم را در این پیروزی داشت. ملتی که نیروهای مقاومت اسلامی را در مساجد، کلیساها و مدارس خود به آغوش کشید و امروز اگر کسی حق دارد از پیروزی سخن بگوید تنها این ملت بزرگوار است.

سید حسن نصرالله افزود: تمام کسانی که امروز احساس می‌کنند که برنامه‌ها و اهداف‌شان محقق شده است، احساس پیروزی در این جنگ به آنها دست می‌دهد و تمام کسانی که احساس می‌کنند برنامه‌ها و اهداف‌شان نقش بر آب شده است، در این جنگ احساس شکست می‌کنند. من به شما می‌گویم امروز ملت لبنان، فلسطین و امت اسلامی و هر مظلوم در جهان پیروز شده است و بار دیگر سخنم را که در پیروزی 2000 بنت‌الجبیل گفتم تکرار می‌کنم و می‌گویم پیروزی ما در این جنگ پیروزی یک گروه یا یک حزب مشخص نیست بلکه پیروزی ما پیروزی حقیقی ملت لبنان در جهان است و زمان شکست‌ها پایان یافته است و دیگر آغاز، آغاز دست‌یابی به پیروزی‌هاست.

وی خطاب به احزاب داخلی لبنان گفت: این پیروزی یک پیروزی واقعی، تاریخی و بزرگ است و نباید با بحران‌های سیاسی و درگیری‌های لفظی، این پیروزی و پیامدهای بزرگش را در ظرف سر بسته بگذاریم.

سید حسن نصرالله گفت: امروز مقاومت اسلامی تمام بهانه‌های موجود از سوی کشورهای منطقه و جهان را ساقط کرد و دیگر هیچ کس نمی‌تواند این بهانه را داشته باشد که نمی‌تواند در برابر ارتش اسطوره‌ای اسراییل مقاومت کند و یا اینکه مجهز به سلاح کافی نیست.

وی افزود: کاندولیزا رایس در آغاز این جنگ از تولد خاورمیانه‌ی جدید سخن گفت اما امروز این فرزند نامشروع سقط شد زیرا این فرزند نامشروع بود و نمی‌توانست پا به عرصه‌ی وجود بگذارد.

سید حسن نصرالله گفت: ایستادگی و مقاومت ما در جنگ با اسراییل، آمریکا را رسوا کرد. خصومت با این کشور را افزایش داد و هوشیاری و بیداری جهان را وسعت داد. امروز پیامد پیروزی مقاومت اسلامی لبنان به گونه‌ای است که هر شهروند عربی و مسلمان می‌تواند آزادانه سخن بگوید و شخص بزرگواری چون چاوز در سازمان ملل آزادانه از سیاست و قدرت آمریکا انتقاد کند و سخن بگوید.

نصرالله افزود: ما در سال 2000 پس از پایان جنگ الگوی پیروزی را به جهان ارایه دادیم و این بار در سال 2006 پس از پایان جنگ الگوی ایستادگی و اراده را به جهان ارایه داده‌ایم تا دیگر هیچ یک از حکام منطقه و ملت‌های آن بهانه‌هایی در عدم مقابله و رویارویی با این دشمن جبار نداشته باشند.

سید حسن نصرالله با اشاره به هیات اعزامی اتحادیه‌ی عرب به شورای امنیت جهت دستیابی به صلح و حل بحران‌های منطقه گفت: چگونه می‌توانند به صلح و حل این بحران دست یابند در حالی که حاضر نیستند برای آزادی لبنان، فلسطین، بیت‌المقدس، کرانه‌ی باختری و نوار غزه هزینه کنند و در برابر اسرائیل ایستادگی کنند؟ چگونه می‌توانند به صلح و راه‌حل عادلانه دست یابند در حالی که حاضر نیستند از سلاح نفت در مقابل دشمن استفاده کنند. این جماعت نه حاضر است مقاومت کند، نه حاضر است از سلاح نفت استفاده کند و نه حاضر است به ملت فلسطین امدادرسانی کند، پس چگونه می‌خواهد راه‌حل عادلانه و نهایی را از شورای امنیت برای این پرونده و بحران بطلبد؟

وی خطاب به این هیات عربی و رهبران آن گفت: امروز دشمن یعنی اسرائیل با نگاه احترام و بزرگی به ملت لبنان و مقاومت آن نظر می‌کند اما آیا این جماعت را به مشروعیت یا رسمیت قبول دارد؟

سید حسن نصرالله گفت: این کشورها می‌گویند ما ضعیف هستیم و قدرت رویارویی را نداریم اما امروز کشور لبنان دیگر بهانه‌ای را برای این کشورها باقی نگذاشت. واقعیت آن است که امروز ارتش‌های عربی و اسلامی نه تنها می‌توانند در برابر اسرائیل ایستادگی کنند بلکه می‌توانند فلسطین را از بیت‌المقدس تا کرانه‌ی باختری و نوار غزه آزاد سازند.

وی تاکید کرد: زمانی که کسی خود را بین ملت و حقوق این ملت با قدرت خود مقایسه می‌کند طبیعی است که عرش قدرت خود را بر مردم برتری می‌دهد همان کاری که رهبران این کشورها انجام داده‌اند اما مقاومت اسلامی لبنان عزت و سربلندی ملت خود را بر تمام خواسته‌ها و اهداف دیگر برتری داد تا بالاخره امروز توانست با این اعتقاد راسخ اسطوره‌ی شکست‌ناپذیر اسرائیل را درهم شکند. شکست اسرائیل زمانی مشخص می‌شود که امروز و ساعت‌هایی پیش روزنامه‌ی یدیعوت آحارونوت با انتشار نتایج یک نظرسنجی اعلام کرد تنها هفت درصد مردم اسرائیل معتقدند که ایهود المرت شایسته‌ی پست نخست‌وزیری در اسراییل است. این تنها گوشه‌ای از پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در جنگ با رژیم صهیونیستی است.

سید حسن نصرالله گفت: یک زمانی بزرگواری گفته بود که اگر هر کسی تنها یک سطل آب بر سر اسرائیل بریزد، اسراییل غرق می‌شود اما متاسفانه کشورهای عربی در مقابل این دشمن مستبد چه اقدامی انجام داده‌اند؟

 سید حسن نصرالله گفت: امروز درد ما، قلب ما و تمام هم و غم ما در فلسطین است. در جنین، بیت‌المقدس و اردوگاه‌های فلسطینی که هر روز مورد حمله‌ی این رژیم قرار می‌گیرند و کودکان و نوجوانان فلسطینی به خاک و خون کشیده می‌شوند. تا کی باید این ننگ را تحمل کنیم؟ در زمانی که کودکان، نوجوانان، زنان، پیران و فرهیختگان فلسطینی می‌توانند با دستان خالی در برابر اسرائیل معجزه بیافرینند چرا ارتش‌های عربی نباید فلسطین را حمایت مالی، معنوی و تسلیحاتی کنند؟ اما درباره‌ی عراق باید بگویم ما باید به این کشور به عنوان یک الگو نگاه کنیم. آمریکایی‌ها درصدد آن بودند که پس از پیروزی در این جنگ الگوی عراق را در لبنان به اجرا گذارند اما با حمایت الهی ما در این جنگ پیروز شدیم.

وی تاکید کرد: لبنان برای پیروزی در این جنگ صدها شهید داد و صلیب سرخ، ارتش، دفاع شهری و احزاب مختلف سیاسی و مردمی در این جنگ هزینه کردند و شهید دادند اما برای چه؟ برای آنکه در این جنگ پیروز شویم. حال اگر بخواهیم به عراق نگاه کنیم می‌بینیم که صدها تن از مردم عراق ماهانه در یک جنگ بی‌خود و بی‌نتیجه که به واسطه‌ی رهبران آمریکایی و موساد اسرائیل هدایت می‌شود کشته می‌شوند بدون تحقق هیچ گونه هدفی.

سید حسن نصرالله گفت: مقاومت اسلامی لبنان برخلاف اظهارات بسیاری از رهبران داخلی و خارجی مبنی بر آنکه لبنان را به سوی جنگ‌های داخلی کشیده است لبنان را از قرار گرفتن در جهنم جنگ‌های داخلی نجات داد. در واقع مقاومت اسلامی لبنان، لبنان را از تجزیه و تقسیم به ایالت‌های فدرالی نجات داد.

دبیر کل حزب‌الله لبنان خطاب به مردم عراق گفت: اما پیام من به مردم عراق برای خروج از این بحران فعلی این است که با هوشیاری و بیداری نسبت به مسائل سیاسی اقدام کنند؛ در دام دشمن نیفتند و مقاومت را به عنوان سپری در برابر توطئه‌های دشمن اتخاذ کنند.

وی هم‌چنین ادامه داد: امروز من به تمام کسانی که سخن از تقسیم و تجزیه و جنگ‌های داخلی در لبنان می‌گویند این پیام را دارم که هر کسی از تجزیه و تقسیم لبنان سخن بگوید و یا از فدرالی کردن این کشور سخن بگوید اسرائیلی است و سخن دشمن را تکرار می‌کند و درصدد محقق ساختن اهداف دشمن است. سرنوشت ما لبنانی‌ها از همان آغاز بر همزیستی در کنار هم رقم خورده است و ما به عنوان یک ملت متحد و واحد با هر گونه سخنی که از تجزیه و تقسیم باشد، مخالفت می‌کنیم.

نصرالله افزود: تنها راهکار و راه‌حل موجود برای حل بسیاری از بحران‌های داخلی و سیاسی لبنان تشکیل یک دولت قدرتمند و توانمند است، قدرتی که بتواند از حقوق مردم لبنان حمایت کند و با قدرت تمام در برابر تجاوزات روزانه‌ی دشمن اسرائیلی ایستادگی کند، دولتی که از تمام زد و بندهای سیاسی و فسادهای اداری و اخلاقی به دور باشد.

سید حسن نصرالله با اشاره به انتقادات برخی از احزاب داخلی و نیز طرف‌هایی چون آمریکا و اسراییل برای خلع سلاح حزب‌الله لبنان گفت: بهتر است برای حل هر مساله‌ای به ریشه‌ی آن بازگردیم و این مساله را از ریشه حل کنیم. اگر بخواهیم منطقی با این مسئله برخورد کنیم می‌بینیم که مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان در نتیجه‌ی تجاوزات مکرر اسرائیل به خاک و آب لبنان و اسارت شهروندان لبنانی ایجاد شد.

وی تاکید کرد: ما نمی‌گوییم که سلاح لبنان یک سلاح ابدی است و اصلا منطقی نیست که این سلاح تا ابد بماند و باید زمانی این مساله پایان یابد. بنابراین اگر بخواهیم این مسئله را حل کنیم باید عوامل ایجاد کننده‌ی آن را معالجه کنیم و معالجه‌ی این امر جز با تشکیل دولت توانمند قوی در لبنان میسر نیست، دولتی که بتواند از آب و خاک لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل حمایت کند و به مردم لبنان این اطمینان را بدهد که می‌تواند امنیت‌شان را در برابر دشمن مستبدی چون اسرائیل حفظ کند. در آن زمان است که دیگر نیازی به سلاح حزب‌الله نیست و حتی برای خلع سلاح حزب‌الله، بهتر است بگویم تسلیم سلاح حزب‌الله، نیازی به گفت‌وگو نیز نمی‌باشد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان در ادامه گفت: اگر بخواهیم در شرایط کنونی سخن از خلع سلاح حزب‌الله بگوییم که سلاح این حزب را جمع‌آوری کنیم در واقع این امر برابر با آن است که لبنان را دست بسته در برابر اسرائیل قرار دهیم تا این رژیم بتواند آن طوری که بخواهد و در هر زمان که بخواهد به خاک لبنان تجاوز کند و شخصیت‌های سیاسی و مذهبی این دولت را به قتل برساند یا هدف قرار دهد. به خداوندی خدا هرگز به این ذلت تن نخواهیم داد.

سید حسن نصرالله در ادامه افزود: تمام کسانی که بر تضعیف مقاومت اسلامی لبنان و متلاشی کردن این مقاومت و حزب شرط‌بندی کرده‌اند باید به آنها بگویم شرط‌بندی آنها از همین لحظه و همین زمان شرط‌بندی باخته‌ای است. کسانی که می‌خواهند با توطئه و جنگ روانی قدرت حزب‌الله را مختل کنند، کسانی که می‌خواهند به زور متوسل شوند و سلاح این حزب را جمع کنند باید به حرف وزیر امور خارجه‌ی اسرائیل و وزیر جنگ اسرائیل گوش دهند که اعلام کرده‌اند هیچ ارتشی در جهان نمی‌تواند حزب‌الله لبنان را تفکیک کند و سلاح این حزب را خلع کند. من به این احزاب سیاسی و داخلی لبنان می‌گویم هیچ ارتشی در جهان نمی‌تواند سلاح را از دست‌مان خارج سازد و تا زمانی که این ملت به مقاومت اسلامی ایمان و اعتماد دارد هیچ کس نمی‌تواند ما را مجبور به تسلیم سازد.

 دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت: هر کسی که از خلع سلاح مقاومت اسلامی لبنان سخن بگوید خیانت کرده است و من که شهادت را در پایان راه انتظار دارم هرگز حاضر به چنین خیانتی به ملت و مقاومت اسلامی لبنان نیستم.

وی افزود: لبنان امروز به عنوان یک کشور کوچک در خاورمیانه نیست بلکه یک قدرت بزرگ است و بسیاری بر این قدرت -یعنی منظور من از بسیاری مستضعفان عالم و ملت‌های اسلامی و عربی می‌باشد- به این قدرت بزرگ افتخار می‌کنند و چشم به آن دوخته‌اند. ما درصدد نگه داشتن سلاح خود نیستیم بلکه این سلاح را برای حمایت از تمامیت ارضی کشور خود در برابر دشمن استفاده می‌کنیم. سلاح حزب‌الله یک سلاح شیعی نیست بلکه این سلاح، سلاح سنی، مسیحی و دروزی در لبنان است. این سلاح سلاح تمام ملت لبنان است و عزت و بزرگواری را برای این ملت می‌طلبد.

وی تاکید کرد: راه‌حل ما برای حل این بحران این است که یک دولت بزرگ، قدرتمند در لبنان تشکیل شود. امروز ما با یک بحران سیاسی در کشورمان روبرو هستیم که این بحران بحران سیاسی است نه مذهبی برخلاف آنچه که گفته می‌شود. امروز ما باید با این اختلافات سیاسی روبرو شویم و واقع‌بینانه این مسائل و این مشکلات را حل و فصل کنیم.

سید حسن نصرالله تاکید کرد: در این روز بزرگ که ملت لبنان آن را جشن گرفته است به شما می‌گویم به کسی اجازه ندهید تا از این اختلافات و شکاف‌های سیاسی سوء استفاده کند و این اختلافات سیاسی را به اختلافات قومی و مذهبی تبدیل کند.

دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت: راه‌حل اساسی همانطور که گفتم و تکرار کردم و دوباره تکرار می‌کنم در تشکیل یک حکومت وحدت ملی در لبنان است. بیایید در کنار هم برای حمایت از لبنان بایستیم.

سید حسن نصرالله افزود: با تمام احترامی که به دولت فعلی لبنان دارم اعلام می‌دارم این حکومت نه قادر است که از ملت لبنان حمایت کند و نه قادر است که مسائل داخلی این کشور را حل کند و بالاخره اصلا توانایی این مسوولیت‌ها را ندارد.

وی گفت: من امروز نیامده‌ام که اینجا شعار دهم بلکه برنامه‌ی اصلی و هدف اصلی ما پس از خروج از این جنگ یعنی در واقع برنامه‌ی دوم ما پس از جنگ آن است که وارد پروسه‌ی انتخابات عادلانه و تشکیل حکومت قدرتمند ملی بر اساس یک قانون در لبنان شویم.

سید حسن نصرالله با اشاره به موضوع مقاومت اسلامی لبنان و اظهارات برخی رهبران آمریکایی، اسرائیلی و برخی از احزاب سیاسی لبنان مبنی بر ضعیف شدن مقاومت اسلامی لبنان گفت: ما از یک جنگ 34 روزه با اسرائیل خارج شده‌ایم اما نباید هیچ کس فراموش کند که حزب‌الله لبنان خود را برای یک جنگ طولانی‌تر آماده کرده‌بود.

نصرالله افزود: سخن من به این کشورهای دشمن و به برخی احزاب داخلی لبنان آن است که مقاومت لبنان امروز و در این ساعت اعلام می‌کند بسیار قوی تر از گذشته و مجهز تر و سازماندهی تر ‌از گذشته قرار گرفته است و آمادگی پاسخگویی به هرگونه تجاوز است.

دبیرکل حزب‌الله لبنان عنوان داشت: اگر دشمن گمان می‌کند که موشک‌های حز ب الله کاهش یافته است باید بداند آمارگیری دقیق از موشک‌های این حزب ندارد و موشک‌های حزب‌الله لبنان 13هزار یا 12 هزار موشک نیست بلکه بیش از 20 هزار موشک است که این را جهت آگاهی دشمنان می‌گویم.

دبیرکل حزب‌الله لبنان تصریح کرد: لازم است به چند موضوع اشاره کنم. موضوع اول موضوع اسیران لبنانی است. در سابق من به شما تعهد دادم که با توکل به خدا و عنایت الهی و توانایی‌های مردان مقاومت اسلامی، اسیران ملت لبنان را از زندانهای اسرائیلی آزاد خواهم کرد و امروز به شما نیز می‌گویم هنوز بر سر این تعهد هستم.

وی تاکید کرد: زمانی که دو اسیر اسرائیلی را به اسارت گرفتیم گفتیم که اگر جهان زیر و رو شود آنها را بر نخواهیم گرداند مگر در ازای آزادسازی اسیران لبنانی و امروز نیز این سخن را دوباره تکرار می‌کنیم و می‌گوییم اگر جهان به رویارویی ما وارد شود، هرگز جز با آزادسازی اسیرانمان،‌ دو اسیر را آزاد نخواهیم کرد. موضوع دوم، موضوع مزارع شبعا و کفرشوبا است و امروز من به شما می‌گویم باز هم با عنایت الهی این مناطق در راه آزادی و رهایی از دست دشمن است.

وی گفت: آمریکا برای نجات اسرائیل از این جنگ آماده پرداخت هر هزینه‌ای بود. در آن زمان آمریکا برای توقف این جنگ متعهد شد که مزارع شبعا را به لبنانی‌ها باز گرداند اما طبق معمول نمی‌توان به تعهد آمریکا اعتمادی کرد.

سید حسن نصرالله گفت: اندکی پس از این سخن سیاستمداران و مسئولان کاخ سفید، دولت آمریکا اعلام کرد نمی‌توانیم مزارع شبعا را به دولت لبنان باز گردانیم زیرا در صورتی که به چنین اقدامی دست بزنیم این اقدام به مثابه‌ی اعطای امتیاز و پیروزی به حزب‌الله لبنان است.

ما به آمریکا می‌گوییم شبعا را به هر کسی که از لبنان می‌خواهید تحویل بده و پیروزی را به نام هرکسی که می‌خواهی به ثبت برسان اما شبعا را به ما باز گردان.

وی با اشاره به تجاوزات اسرائیل گفت: ما تا به امروز صبر کردیم و پاسخی به این تجاوزات نداده‌ایم و تلاش کردیم که قطعنامه‌ی نامشروع 1701 را نقض نکنیم، زیرا اگر حزب‌الله لبنان کوچکترین مفاد این قطعنامه را نقض می‌کرد جهان زیرو رو می‌شد. اما صبر و بردباری ما حدی دارد و اگر این صبر و بردباری پایان یابد، مطمئنان پاسخ این تجاوزات راخواهیم داد.

وی خطاب به دولت لبنان گفت: اگر لبنان نمی‌تواند مسئولیت حمایت از ملت خود را بگیرد، ملت لبنان آماده پذیرفتن این مسئولیت است.

وی گفت: ارتش لبنان با هدف حمایت از مردم لبنان و جلوگیری از تجاوز دشمن به خاک لبنان در این مناطق مستقر شده است اما می‌بینیم که هر روز تعدادی از شهروندان لبنانی ربوده می‌شوند یا به اسارت گرفته می‌شوند. بالاخره موضع‌گیری دولت نسبت به این مسئله چیست؟ دولت لبنان اگر می‌خواهد از ارتش به عنوان تنها ثبت‌کننده تجاوزات اسرائیل استفاده کند به ما بگوید. زیرا مسئولیت اصلی ارتش لبنان رویارویی و متوقف ساختن تجاوزات اسرائیل به لبنان است نه چیز دیگر.

وی همچنین گفت: موضوع دیگری که باید به آن پرداخت موضوع نیروهای یونیفل است. ما از این نیروها استقبال کردیم اما همانطور که همه می‌دانند مسئولیت آنها حمایت از ارتش لبنان است نه جاسوسی علیه حزب‌الله لبنان.

وی با هشدار به این نیروها گفت: برخی اخبار حکایت از آن دارد که برخی گروه‌ها و احزاب درصدد آن هستند که از این نیروها، یعنی نیروهای یونیفل سوءاستفاده کنند، اما ما به آنها می‌گوییم این نیروها برای حمایت از ارتش لبنان وارد این کشور شده است و اجازه ندارد در مسائل داخلی لبنان دخالت کند.

سید حسن نصرالله با اشاره به برخی از احزاب سیاسی داخلی لبنان گفت: متاسفانه توهین این احزاب به مقاومت اسلامی لبنان به حدی رسیده است که نمی‌توان پاسخ این توهین را نداد.رهبران این احزاب می‌گویند که حزب الله برای به حاشیه کشاندن پرونده‌ی هسته‌یی ایران و پرونده‌ی سوریه در شورای امنیت وارد این جنگ شده است. آیا توهینی بزرگتر از آن به فرزندان این مقاومت که خون و کاشانه خود را برای حمایت از خاک لبنان داده‌اند، وجود دارد؟

سید حسن نصرالله گفت: برخی از رهبران این احزاب سیاسی می‌گویند که طرفداران مقاومت اسلامی حزب‌الله در لبنان طرفدارانی بی‌عقل و پرسروصدا هستند. نمی‌توان از این توهین چشم‌پوشی کرد، من حاضر به شنیدم به هر توهینی هستم مگر توهین به ملت لبنان. من به این جماعت می‌گویم اشک ریختن کاری برای این ملت نمی‌کند.

سیدحسن نصرالله گفت: همه‌ تاریخ من و تاریخ حزب‌الله را می‌دانند. نه من بیک بودم نه پدرم و نه جدم یک بیک بود. ما هرگز اجازه نخواهیم داد کسی کرامت و عزتمان را زیرپا بگذارد، زیرا ما خون و خانه و کاشانه خود را برای حمایت از این ملت داده‌ایم.

وی در انتها افزود: امیدوارم با فرارسیدن ماه رمضان فر صتی برای این افراد ایجاد شود که بتوانند بسیاری از حقایق را بدور از مسائل سیاسی و حاشیه‌ای ببینند و در آخر می‌گویم زمان شکست به پایان رسیده است و امروز روز آغاز پیروزی لبنان است




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( جمعه 85/6/31 :: ساعت 9:57 عصر )

»» تصاویر غیرت مردان حزب الله

                            تصاویر غیرت مردان حزب الله



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( سه شنبه 85/6/28 :: ساعت 1:3 صبح )

»» آقای پاپ!!!!!

 

بنام خدا

وقتی آن روز با آن کشیش حرف می زدم، از تعجب داشتم شاخ در می آوردم. حرفهای خارج از عقلانیت او، بیش از آن که مرا به فکر وادارد، به خنده انداخته بود. گویی او اصلا نمی خواست که جوابی برای حرف هایش بیاوری. خودش ، جواب همه حرف های خودش بود.

به او گفتم بیا با عقل با هم بحث کنیم. نه این که مکررا بگویی کتاب مقدس این را میگوید، کتاب مقدس آن را می گوید.

گفت: نه ، من فقط کتاب مقدس را می شناسم. اگر با عقل با هم حرف بزنیم، دیگر کارمان کاری آسمانی نیست. می شود شبیه کار فیلسوفان. و این، کاری زمینی است. و کاری زمینی ، ما را به آسمان نمی رساند.

و من مانده بودم که کسی که عقل را تعطیل می کند تا بتواند به کتاب آسمانی اش گوش دهد، دیگر چه جایی برای حرف زدن من دارد. او خودش ، جواب همه حرف های خودش است.این مسیحیت است. مسیحیتی که بر گرد افکار کتاب مقدس شکل گرفته است. که باید عقل را تعطیل کرد و فقط به ندای کتاب مقدس گوش فرا داد. و هر چه هم دیدیم این کتاب، مخالف ندای عقل است، باید عقل را در مقابلش تعطیل کرد. تعصب و دگم اندیشی، صفت اصلی مسیحیت امروز است. و امروز مسیحیت می خواهد به اسلام درس عقلانیت بدهد!

بله آقای پاپ !

کتاب مقدس شما ، سرشار از داستانها و بهتر است بگوییم خرافه ها است که سرتاپای آن را در برگرفته است. شمایی از عقلانیت حرف می زنید که کتاب مقدستان می گوید خدا از آسمان روی زمین آمد ، تبدیل به یک مرد شد، نامش عیسی بود، سپس خواست که قربانی شود، تا خونش بریزد، و نه خون دیگر انسانها، بلکه فقط خون خودش ... و این خون کفاره گناهان انسانها باشد تا او – یعنی خودش- بتواند انسانها را ببخشد.. .  و انسان به بهشت برود !!وقتی دید شما به اصلی ترین مسئله هستی -یعنی خدا  - چنین است، دیگر از چه سخن بگوییم؟!

شما از عقلانیت حرف می زنید؟ واقعا شما؟ از دیگر سخنان آن کشیش کانادایی که من در بیش از هفده جلسه با او گفتگو کردم، این بود که مسیحیت، چون افکارش را از کتاب مقدس می گیرد، یک راه اسمانی است. و اسلام چون افکارش انسانی است و بر مبنای عقل انسانها شکل گرفته است، یک راه زمینی است . و نتیجه می گرفت که حالا یک راه آسمانی بهتراست یا یک راه زمینی؟ و کدام ما را به بهشت می رساند؟ !

اسلام چون راهی انسانی و انسان پسند است، افکار انسانها را متقاعد می کند، و به زندگی انسان توجه دارد، راهی غیر آسمانی است. و مسیحیت چون عجیب و غیر قابل باور و حتی مسخره است، راهی آسمانی است که از جانب خدا آمده و ما را به بهشت می رساند !!و اینک جناب پاپ می خواهد به اسلام درس عقلانیت بدهد!

اسلام بر مبنای عقل است . و این مشخصه بزرگ  اسلام با مسیحیت است.

هیچ اصلی از اسلام نیست که غیر عقلانی باشد. همه چیز آن بر مبنای عقل شکل گرفته است . آن قدر بر مبنای عقل که مسیحیت به آن اشکال می گیرد این راهی انسانی و بشری است نه آسمانی. و اینک بشنوید از پاپ ما که به این راه بشری و عقلانی می خواهد با داستانهای مسخره کتاب مقدس ، درس عقلانیت بدهد!!

آقای پاپ!آن روز که کوپرنیک را به مسلخ مرگ می بردند،  فراموش کرده اید؟ اما یقینا گالیله را که به یاد دارید؟آیا این است عقلانیت مسیحیت شما؟ !

داستانهای کتاب مقدس ، بسیاری از مسیحیان اهل فکر جهان را در طول تاریخ شرمنده کرده است. شما و عقلانیت؟

اما جهاد...

بله باید بدانید که اسلام دین جهاد است. دینی است که می گوید باید خوبی و عدالت و تقوی و حرف خوب را ، با زور بر جهان مستولی کرد. دقیقا همین طور است. اما ربط این به مقابله با عقلانیت کجاست؟ اگر حرف خوب را با زور حاکم نکنیم، این عقلانی می شود؟ حتی اگر حرف بد را بدون زور حاکم کنیم، باز این یک امر عقلانی خواهد بود؟

اصولا عقلانیت چیزی مربوط به قبل از این وادی است. مال وقتی که می خواهیم بدانیم چه چیزی خوب است. و خوبی را بشناسیم . و جهان را بشناسیم. و خودمان را ...

اما وقتی فهمیدیم که چه چیزی برای انسان بهترین راه است ، و این را با قوه قهار عقل، تمام و کمال یافتیم، دیگر باید این خوبی محض را بر همه انسانها حاکم کنیم. و این انتهای و کمال عقلانیت است. اگر شما می دانید دزدی بد است، و سپس با یک دزد در نیمه شب که دارد از خانه همسایه دزدی می کند، مبارزه می کنید، آیا این مخالفت با عقل  است ؟

یا کمال عقلانیت است؟

وقتی شما حتم حاصل کردید که دزدی بد است، بهترین وجه آن این است که با دزد هم مقابله کنید. و دزدی را از زمین خدا پاک کنید. این کمال عقل است. و اگر دزد را رها کنید و حتی تشویق هم کنید که بیشتر دزدی کند، این مقابله با عقل ااست. و نه انکه کاری عقلانی باشد.عقل یعنی خوبی، و دشمن بودن با بدی. نه آنکه شما کدام راه را برای حاکم کردن خوبی، انتخاب می کنید... اگر این راه راهی صلح آمیز بود، عقلی باشد، و اگر همراه با جنگ بود ، غیر عقلی باشد. اصولا صلح ، جزئی از عقل نیست. نه صلح خوب است نه جنگ. بلکه این که در چه راهی به کار روند ، خوب یا بدند. صلحی که در خدمت آرامش قصاب ها و دزد ها و راکفلر ها باشد، بد است. و جنگی که در خدمت همین ها باشد نیز بد است. و همین طور جنگی که برای عدالت باشد، خوب است. و صلحی که در راه عدالت و کرامت انسان باشد، خوب است.

بله، اسلام دین شمشیر است. و باید برای عدالت و خوبی و کرامت انسان بجنگد.

آن اسلامی که خودش را می خواهد حفظ کند ، اما انسان نابود شود... حکومتش را نگهدارد ، اما انسان پایمال شود... آن اسلام سعودی و انقلاب ایران ...آن،  اسلام نیست.

اینها دینهایی آمریکایی اند.

اسلام برای خدا ، برای انسان ، برای عقل می جنگد. نه به کنجی بخرامد و مشغول عیش و نوش شود.  کشورش را به فساد بکشاند تا ارباب دنیا اجازه دهد چند صباحی بیشتر به حکومت مسخره اش ادامه دهد. دو روز بیشتر در تهران حکومت کند. یا چند شب بیشتر هوای ریاض را تنفس کند. اسلام می جنگد. کوبنده و قهر آمیز!

نگاه کنید به تملق های سران کشورهای اسلامی که برای یازده سپتامبر، سروده شد.

بهترین جهاد و هوشمندانه ترین ضربه به اساس سرمایه داری، محکوم شمرده شد. خرد شدن راکفلر کثیف، کاری صهیونیستی انگاشته شد. جهاد فداکارانه جوانان پاک و هوشمند مسلمان ، تروریستی نشان داده شد. .... تا دل آمریکای قصاب را به دست آورند و اجازه دهد باز هم نوکرش باشند.

اسلام این نیست که در کشور های اسلامی می بینید. اسلام دین شمشیر است که ظلم جهانی را برنمی تابد. می جنگد و خون می ریزد تا پایه های ستم را فروبریزد. خون می دهد، اما ننگ را نمی پذیرد. قهرمان است . ترسو نیست. رزمآور است . فاسد نیست. احمق نیست. متملق و چابلوس ارباب جهان نیست... او بنده فقط خداست.

بله اسلام ، دین شمشیر است. و این افتخار اسلام است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( پنج شنبه 85/6/23 :: ساعت 12:31 صبح )

»» گزارش تصویری

[جدید] معاون سید حسن نصرالله : رهبران حزب الله در حال بررسی شکل جدید مقاومت هستند

معاون دبیرکل حزب الله لبنان خاطرنشان کرد که حزب الله هم اکنون در حال بررسی شکل جدید مقاومت بعد از استقرار ارتش و نیروهای بین المللی در جنوب لبنان است و بنیه نظامی خود را تقویت خواهد کرد. گزارش تصویری

 نامگذاری مسجدی در جبشیت واقع در جنوب لبنان به نام حضرت امام خمینی (ره)
[جدید] نامگذاری مسجدی در جبشیت واقع در جنوب لبنان به نام حضرت امام خمینی (ره)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( یکشنبه 85/6/19 :: ساعت 3:52 عصر )

»» لبنان پیش بسوی قدس و آزادی قدس

لبنان پیش بسوی قدس و آزادی قدس



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( شنبه 85/6/11 :: ساعت 11:41 صبح )

»» خاورمیانه اسلامی

 جنگ سلطه، `خاورمیانه جدید` یا `خاورمیانه اسلامی` !  جنگ سلطه، `خاورمیانه جدید` یا `خاورمیانه اسلامی` !

بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
«خاورمیانه جدید» واژه و عنوانی است که اخیراً از سوی کاندولیزا رایس (وزیر امور خارجه آمریکا) مطرح گردیده است. وی در سفر خاورمیانه‌ای خود با اشاره به تحولات منطقه- بویژه عراق و لبنان- این شرایط را درد زایمان خاورمیانه جدید نامید.
خاورمیانه جدید در واقع از یک‌سو ناظر بر شکست طرح خاورمیانه بزرگ می‌باشد واز سوی دیگر مؤید تلاش نظام سلطه برای مقابله و مهار خاورمیانه اسلامی است.
این طرح نشانگر رویکرد مجدد آمریکا به محدوده و موقعیت خاورمیانه قدیم می‌باشد که طی یک سال گذشته شیب معادلات در آن، شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی را بعنوان یک بلوک قدرتمند در صحنه بین‌الملل نوید می‌بخشد. بلوکی که قادر به برهم زدن قواعد بازی در صحنه بین‌الملل و یک‌جانبه‌گرایی آمریکا خواهد بود.
با امید پیروزی مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین و نابودی و محو رژیم صهیونیستی از صفحه روزگار.
* طرح خاورمیانه بزرگ
نئوکانها یا نومحافظه‌کاران که پس از انتخابات سال 2000 و با رأی دادستانی آمریکا در این کشور به قدرت رسیدند، ضمن تعیین اهداف راهبردی آمریکا در خاورمیانه، ایجاد نظم هژمونیک و برتری جهانی ایالات متحده را از رهگذر تشکیل خاورمیانه بزرگ (در برگیرنده آسیای میانه، جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا) مورد توجه قرار دادند. آنان با این برآورد که سیطره بر خاورمیانه کوچک (افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و ... ) و تبدیل کردن آن به یک پادگان نظامی، امکان تحقق خاورمیانه بزرگ و اهداف راهبردی مورد نظر آمریکا را میسر خواهد کرد، مدل بازی دومینو و ساقط کردن دولت های هدف، با استفاده از قدرت سخت‌افزاری را در پیش گرفتند. این امر علاوه بر اینکه پروژه خاورمیانه بزرگ را به فاز اجرا منتقل می کرد، تحقق اهداف زیر را نیز برای آمریکا عینیت می‌بخشید :
الف) تامین منابع نفت مورد نیاز آمریکا در دهه‌های آینده:
آمریکا روزانه 21 میلیون بشکه نفت مصرف می‌کند که 14 میلیون بشکه آن را وارد و هفت میلیون بشکه دیگر را در داخل تولید می‌نماید و چنانچه با همین روند، مصرف خود را ادامه دهد، در کمتر از ده سال و با پایان ذخائر نفتی خود (که 21 میلیارد بشکه بر آورد شده) دچار مشکل خواهد شد.
بنابراین مسأله تأمین انرژی مورد نیاز در دهه آینده بعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تهدید کننده امنیت ملی آمریکا و برتری جهانی آن بشمار می‌رود. در همین راستا بسیاری از کارشناسان، بحران انرژی در این کشور را مترادف با تجزیه ایالات متحده ارزیابی می‌کنند.
ب) کنترل شریان نفت به عنوان اهرمی برای مهار اروپا وشرق آسیا:
کشورهای اروپایی و شرق آسیا نیز در این دهه مانند آمریکا به نفت بعنوان استراتژیک‌ترین منبع انرژی نیاز خواهند داشت و کشوری که کنترل شریان نفت را در اختیار داشته باشد از نظر سیاسی نیز در موضع بالاتری قرار خواهد گرفت.
ج) حفظ امنیت اسرائیل:
تأمین امنیت اسرائیل بعنوان مهمترین متحد استراتژیک آمریکا، همواره مورد توجه سردمداران کاخ سفید و از راهبردهای اساسی آنها در سیاست خارجی بشمار می‌آید. از این رو در ساخت خاورمیانه بزرگ نیز گسترش حوزه امنیتی اسرائیل از راهبردهای اساسی محسوب می‌گردد.
د) ترویج دمکراسی‌های کنترل شده:
با تمام شدن تاریخ مصرف استفاده از دولتهای دست‌نشانده و مستبد، آمریکا درصدد بود با ترویج دمکراسی کنترل شده، زمینه را برای روی کار آوردن دولت‌هایی با گرایش به غرب (اسلام گرایان معتدل) فراهم نماید، تا ضمن مقابله با موج اسلام گرایی و مهار امواج مردمی معترض به حکومت‌های دست نشانده، سیطره خود را بر کشورهای منطقه افزایش دهد.
ه) زمینه‌سازی برای برتری تمدنی :
خاورمیانه بزرگ مورد نظر آمریکا محل تلاقی پنج تمدن از هفت تمدن مورد اشاره هانتیگتون است. هرچند بر اساس نظر وی مرز تمدنها، نقاط جنگ‌خیز آینده محسوب می‌گردد، اما این منطقه می‌تواند خاستگاه اتحاد آتی بر ضد تمدن غرب نیز محسوب شود. لذا آمریکا سعی داشت با حضور در مرزهای این پنج تمدن، ضمن کنترل آنها و جلوگیری از تشکیل بلوک تمدنی در برابر غرب، شرایط مناسب برای پیروزی تمدن غرب در جنگ آینده که به گفته هانتیگتون جنگ تمدن‌ها خواهد بود، را فراهم نماید.
و)پروسه ملت سازی :
پطروس غالی دبیرکل سابق سازمان ملل معتقد است در دهه‌های اول هزاره سوم، تعداد کشورهای جهان از مرز عدد 200 خواهد گذشت و در این سالها جهان شاهد فعال شدن گسل قومیت‌ها و در نهایت ظهور و بروز دولت‌های جدید خواهد بود. آمریکا با استفاده از تعدد قومیت‌های خاورمیانه، برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای تحریک قومیت‌ها، تجزیه کشورها و تغییر جغرافیای سیاسی در خاورمیانه، بر اساس منافع ملی کاخ سفید انجام داده است.
در این راستا نشریه نیروهای مسلح آمریکا در مقاله‌ای به قلم پیترز (سرتیپ دوم بازنشته ارتش آمریکا) خواستار ایجاد تغییراتی در نقشه خاورمیانه شده که در آن، کشور مستقل کردستان بخشهایی از ایران، عراق، ترکیه و سوریه را به خود اختصاص می‌دهد. پیترز معتقد است چنین کشوری آمریکایی‌ترین کشور، در گستره بین بلغارستان تا ژاپن خواهد بود.
وی همچنین پیشنهاد کرده‌است یک واتیکان اسلامی در مکه یا مدینه تأسیس شود. در این نقشه عراق به سه کشور (کردستان، یک کشور عربی شیعه و یک کشور سنی) تجزیه شده و ایران نیز بخش قابل توجهی از گستره خود را به کشورهای جدید موسوم به کردستان، آذربایجان متحد، کشور شیعه عرب و بلوچستان آزاد واگذار می‌کند.
ز) مقابله و مهار اسلام گرایی:
صدور انقلاب اسلامی سبب گسترش موج اسلام‌گرایی و بیداری اسلامی در جهان، بویژه خاورمیانه گردید. از این رو نومحافظه کاران در راهبرد خاورمیانه‌ای خود سعی کردند با ایجاد سلطه نظامی و تسلط فیزیکی بر خاورمیانه قدیم، علاوه بر مقابله با موج فزاینده اسلام گرایی در این منطقه، این امواج را در بخشهای پیرامونی خاورمیانه قدیم مهار نماید.
ح) فرهنگ سازی:
ترویج فرهنگ و هنجارهای مورد نظر غرب با بهره‌گیری از ساز و کارهای تربیتی، آموزشی و استفاده از ابزار رسانه‌ها، بخش پایانی و نرم‌افزاری طرح خاورمیانه بزرگ و از دیگر راهبردهای خاورمیانه‌ای آمریکا محسوب می‌گردد. نومحافظه‌کاران بر این اندیشه بودند که با تحقق این فاز، عملاً مانع‌ترین تمدن (تمدن اسلامی) در برابر تمدن غرب را استحاله کرده و در هنجار‌ها و تمدن غرب هضم و هدم می‌کنند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که تبیین طرح خاورمیانه‌ای آمریکا علاوه بر تأمین اهداف موصوف، آموزه‌های مسیحیت صهیونیسم را نیز در منطقه عملیاتی می‌کرد. مسیحیان صهیونیست، دیپلماسی نظامی‌گرایانه کاخ سفید را به دیپلماسی الهی و رسالت الهی آمریکا برای مبارزه با شرارت تعبیر می‌کنند. در واقع و به یک معنا خاورمیانه بزرگ طرحی است که لابی صهیونیسم بر اساس خرافه‌های سر هم بندی شده، حفظ و تامین امنیت اسرائیل در منطقه را از این منظر جستجو می‌دهد.
* اجرایی شدن طرح خاورمیانه بزرگ و شکست آن
حادثه یازده سپتامبر و موضوعیت یافتن تروریسم و القاعده، فرصت بسیار مغتنم و مناسبی را برای آمریکا فراهم آورد تا طرح خاورمیانه بزرگ و شکل‌گیری قرن آمریکایی (قرن 21) را عملیاتی نماید. سردمداران کاخ سفید برای اجرائی نمودن این طرح، در ابتدا سعی کردند محیط بین المللی را در راستای اهداف مورد نظر ساماندهی کنند:
- ایجاد اجماع جهانی حول محور آمریکا برای مبارزه جهانی با تروریسم
- همراه نمودن افکار عمومی جهانیان با سیاست‌های میلیتاریستی آمریکا
- مشروعیت بخشیدن به اقدامات سخت‌افزاری و نظامی آمریکا
- ترسیم چهره منجی‌گرایانه از آمریکا و تولید قدرت نرم برای این کشور
این اقدامات علاوه بر اینکه ساخت خاورمیانه بزرگ را به فاز اجرا منتقل می‌کرد، شرایط را نیز را برای برقراری نظم هژمونیک (برتری و رهبری جهانی) در صحنه بین‌المللی فراهم می‌ساخت.
از این رو نومحافظه‌کاران، دومینوی نظامی تسخیر خاورمیانه قدیم (کوچک) را در دایره طرح‌ریزی و اقدامات خود قرار دادند تا اهداف و راهبردهای خاورمیانه‌ای آمریکا را تأمین نمایند.
تهاجم نظامی به افغانستان و عراق و ساقط کردن طالبان و صدام، آغاز مرحله اول طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی دولت سازی در منطقه خاورمیانه قدیم را معنا بخشید.
سردمداران کاخ سفید درصدد بودند در این مرحله با ساقط کردن دولتهای شرور، دولتهای همراه با خود را جایگزین آنان نمایند. اما دیری نگذشت که متوجه شدند پروژه دولت‌سازی نه تنها به شکل‌گیری و روی کار آمدن دولت‌های همسوی نمی‌انجامد، بلکه فرصتی را برای اسلام‌گرایان فراهم می سازد تا با استفاده از آن، بصورت دموکراتیک، از نردبان قدرت بالا روند.
پیروزی مجاهدین افغان و تشکیل مجلس قانونگذاری اسلامی در افغانستان، پیروزی ائتلاف یکپارچه در عراق و روی کار آمدن دولت اسلامی، پیروزی حزب‌ا... در انتخابات پارلمانی لبنان و مشارکت در دولت این کشور، پیروزی حماس در فلسطین و پیروزی اسلام‌گرایان شیعه در انتخابات شهرداری استانهای شرقی عربستان، از یک سو طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را در اولین گام خود با مانع بسیار بلندی مواجه می‌ساخت و از سوی دیگر معادلاتی را در منطقه رقم می‌زد که امروزه از آن، بعنوان ساخت خاورمیانه اسلامی یاد می‌کنند و این مهم نه تنها با اهداف و راهبردهای خاورمیانه‌ای نظام سلطه مغایرت داشت، بلکه منافع آنان را نیز به خطر می‌انداخت.
* خاورمیانه اسلامی
همانطور که اشاره شد، نومحافظه‌کاران آمریکا در راستای ساخت خاورمیانه بزرگ، محیط منطقه را دستخوش تغییرات نمودند. اما بر خلاف انتظار، اقدامات سخت‌افزاری آنها در این زمینه – بویژه در عراق- نه تنها سبب فروپاشی اجماع جهانی حول محور آمریکا گردید، بلکه از سوی دیگر قدرت نرم و مقبولیت آمریکا را نیز به شدت کاهش داد.
علاوه بر تغییر معادلات در منطقه، نحوه بازی سایر بازیگران، بخصوص دیپلماسی فعال ایران و کشورهای مرتبط، منجر به گسترش حوزه‌های نفوذ آنان گردید و این روند باعث شد صورتبندی جدیدی در منطقه شکل بگیرد که از آن بعنوان خاورمیانه اسلامی یاد شد. خاورمیانه‌ای که ویژگیهای آن کاملاً با منافع آمریکا و غرب در تضاد بود.
ظهور این پدیده، دستگاه تبلیغاتی غرب را به وادار واکنش کرد. در آغاز آنان سعی کردند با مترادف قرار دادن خاورمیانه اسلامی با هلال شیعی (ایران، عراق، سوریه، لبنان) مانع از رشد و رویکرد سایر ملتهای منطقه به آن شوند. اما پس از اینکه جنبش حماس در سرزمینهای اشغالی پیروز شد و اخوان‌المسلمین نیز در انتخابات مصر به نتایج قابل قبولی دست یافت، نظام سلطه به یکباره خود را در مقابل جریان قوی اسلامگرایی- اعم از شیعه و سنی- احساس کرد.
خاورمیانه اسلامی مختصات متفاوتی را با ظهور خود بر منطقه حاکم می‌سازد. در چنین حالتی رویکرد کامل به اسلام برای ساخت و اداره جامعه و تحقق عدالت، کرامت و آزادی در جوامع بشری در منطقه شکل می‌گیرد.
خاورمیانه اسلامی علاوه بر اینکه دولتهای مستبد و مرتجع منطقه را به چالش می‌کشد با زمینه‌سازی برای به حکومت رسیدن دولتهای مستقل و اسلامگرا، نسخه دمکراسی کنترل شده غربی را نیز بی‌خاصیت می‌سازد.
همچنین با افزایش تنفر و انزجار از ایالات متحده، چهره واقعی او را بعنوان یک اشغالگر سلطه‌جو آشکار می‌نماید که سعی دارد با تبدیل منطقه به پادگان نظامی، منابع سرشار آنرا را به یغما ببرد.
در چنین صورتبندی جدیدی، اسرائیل نیز بعنوان یک رژیم جعلی، فاقد موجودیت بوده و توسط دولتهای منطقه به رسمیت شناخته نخواهد شد.
ظهور خاورمیانه اسلامی و رویکرد مسلمانان به آن، از یک سو به افزایش قدرت ایران بعنوان بازیگر اصلی منطقه می‌انجامد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی را به محور اتکاء و ام‌القرای جهان اسلام تبدیل می‌کند و این روند دقیقاً نقطه مقابل منافع منطقه‌ای نظام سلطه بشمار می‌آید.
در چنین شرایطی نفت می‌تواند بعنوان یک اهرم فشار بر ضد تمامیت‌خواهی قدرتهای استکباری از سوی کشورهای منطقه مورد استفاده قرار گیرد و این مهم تهدید استراتژیکی را برای نظام سلطه رقم می‌زند.
عینیت یافتن مؤلفه‌های مذکور باعث می‌گردد تا خاورمیانه اسلامی بعنوان یک بلوک قدرتمند، نظم هژمونیک مبتنی بر یک‌جانبه‌گرایی آمریکا را منتفی سازد.
برخورداری از ذخایر انرژی جهان، موقعیت ژئواستراتژیک، فراگیر بودن دین مقدس اسلام و ایدئولوژیک بودن منطقه، جمعیت قابل توجه، بهره‌مند بودن از فن‌آوری‌های پیشرفته و ... این بلوک اسلامی را به یکی از بازیگران اصلی و بسیار تأثیرگذار در صحنه بین‌الملل تبدیل می‌نماید که دیگر بلوک‌های قدرت را کاملاً تحت‌الشعاع خود قرار خواهد داد.
در یک کلام خاورمیانه اسلامی با این مختصات، توان به چالش کشیدن نظام سلطه و سایر قدرتها را در خود ایجاد می‌نماید.
* راهبرد نرم افزاری و نیمه سخت برای مقابله و مهارخاورمیانه اسلامی
محور شیطنت و شرارت عالم (آمریکا، انگلیس و صهیونیسم) برای مقابله و مهار خاورمیانه اسلامی، ابتدا راهبرد نرم افزاری و نیمه سخت را در دستور کار خود قرار دادند.
نظام سلطه تلاش کرد تا با تمرکز فعالیتهای خود در حوزه بازیگران موثر در تشکیل خاورمیانه اسلامی و تحت فشار قراردادن تمامی حرکتهای اسلامی، در کوتاهترین زمان ممکن آنها را با شکست مواجه سازد و مانع از شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی شود. به همین منظور در حوزه فلسطین تمام توان خود را برای جلوگیری از تشکیل دولت حماس بکار گرفت.
پس از شکست در این پروژه، تلاش کرد ضمن وارد آوردن فشارهای شدید افتصادی و سیاسی از یک سو دولت فلسطینی را وادار به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر- بر خلاف وعده‌های انتخاباتی حماس- نماید و از سوی دیگر با ایجاد و گسترش اختلافات بین حماس و سایر گروههای فلسطینی بخصوص فتح، علاوه بر کمرنگ کردن حرکتهای جهادی، موجبات سقوط دولت حماس را فراهم کند.
در حوزه لبنان نیز خلع سلاح و به انزوا کشیدن حزب‌ا... در صحنه داخلی در دستور کار قرار گرفت. فاز اجرایی دست‌یابی به این هدف، با ترور رفیق حریری طی پروژه‌ای موسوم به 14 آذر - که طراح اصلی آن موساد بود- آغاز شد و آمریکا تلاش کرد با بهره گیری از این موضوع، از یک طرف با متهم کردن سوریه به دست داشتن در این ترور، ارتش این کشور را وادار به عقب‌نشینی از خاک لبنان نماید و از طرف دیگر با این ادعا که حزب‌ا... وابسته به سوریه است، موضع این گروه را در لبنان تضعیف و با استفاده از نفوذ خود در برخی از گروه‌های مخالف حزب‌ا... و فعال کردن گسل‌های سیاسی و فرقه‌ای در لبنان، طرح انقلاب مخملی در این کشور را با برگزاری تظاهرات علیه این جنبش... و مطالبه خلع سلاح آن به اجرا در آورد. علاوه بر این رژیم صهیونیستی به گسترش اقدامات اطلاعاتی و شبکه های تروریستی برای حذف سران حزب‌ا... مبادرت ورزید.
در حوزه سوریه، پس از موفقیت آمریکا در وادار کردن این کشور به عقب نشینی از خاک لبنان، در مرحله اول تلاش گردید سناریوی عبدالحلیم خدام که سعی داشت با استفاده از اپوزیسیون داخلی سوریه و شبکه‌های زیرزمینی، زمینه سقوط دولت بشار اسد را فراهم کند، به اجرا در آید. پس از شکست طرح براندازی نرم، آمریکا تلاش نمود با افزایش فشارسیاسی و متهم کردن سوریه به دخالت در امور عراق و لبنان، این کشور را وادار به تغییر رفتار نماید.
در حوزه عراق نیز آمریکا تلاش کرد با استفاده از فعال کردن گسلهای قومی و فرقه‌ای و افزایش موج حرکتهای تروریستی، به هر شکل ممکن مانع از تشکیل دولت ائتلافی شود.
با وجود تمامی اقدامات ذکر شده برای مقابله با خاورمیانه اسلامی، تلاش نظام سلطه برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی با بهانه قرار دادن موضوع فناوری هسته‌ای را می‌توان مهمترین قسمت راهبرد مقابله و مهار خاورمیانه اسلامی قلمداد کرد. پروژه‌ای که با ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، تشدید فشارها را مد نظر قرار می‌داد.
* مقابله و مهار خاورمیانه اسلامی با راهبرد سخت افزاری
نظام سلطه با احساس نگرانی بسیار شدید از روند شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی و پس از عدم دست‌یابی به نتایج دلخواه در حوزه‌های پیش‌گفته، برای برون رفت از وضعیت مذکور راهبرد سخت افزاری را مورد توجه قرارداد.
به همین منظور در جلسه‌ای که با حضور سران رژیم صهیونیستی در کاخ سفید برگزار شد، سناریوی برخورد سخت با خاورمیانه اسلامی تهیه و تنظیم گردید.
پس از جلسه مذکور، آمریکا در نشست چند جانبه‌ای که در یکی از کشورهای عربی با برخی از سران دست نشانده برگزار کرد، با استفاده از نگرانی این کشورها از رشد خاورمیانه اسلامی و تقویت جبهه ایران و شیعیان در منطقه و لزوم برقراری توازن و تقویت جبهه کشورهای همسوی آمریکا (اردن، مصر و ... )، موافقت آنها را جهت برخورد با حماس، حزب‌ا... و سوریه جلب نمود.
مرحله اول این سناریو شامل حمله به غزه با هدف سرنگونی دولت حماس، دستگیری و سرکوب انقلابیون و مهار انتفاضه فلسطین بود.
تهاجم به لبنان و اشغال جنوب این کشور تا حد فاصل رودخانه لیطانی به منظور مرعوب نمودن دولت لبنان، فعال کردن گسلهای سیاسی- فرقه‌ای علیه حزب‌ا... و بهره گیری ازافکار عمومی برای خلع سلاح این جنبش، دومین مرحله از سناریوی مذکور بشمار می‌رفت.
موفقیت در صحنه فلسطین و لبنان این توانایی را به نظام سلطه می‌بخشید تا سومین مرحله را نیز با هدف تغییر رفتار سوریه جهت به رسمیت شناختن اسرائیل و در صورت نیاز تغییر ساختار آن کشور، عملیاتی نماید.
در مرحله چهارم صحنه عراق مورد توجه قرار می‌گرفت. بدین ترتیب که پس از حذف زرقاوی و رشد فزاینده اقدامات تروریستی با استفاده از ترکیب جدید و افراطی‌تر القاعده و با ناکارآمد نشان دادن دولت اسلامی، مقدمات لازم جهت سرنگونی دولت ائتلافی فراهم می‌گردید.
قطع بازوان منطقه‌ای ایران، نظام سلطه را بر آن می‌داشت تا ضمن زمینه‌سازی برای اعمال محدودیت اقتصادی و فشارهای سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران، با فعال کردن گسلهای قومی و فرقه‌ای و برهم زدن انسجام داخلی از طریق نافرمانی مدنی و همچنین در صورت لزوم عملیات محدود نظامی، شرایط لازم را برای تغییر رفتار و تغییر ساختار جمهوری اسلامی فراهم سازد.
* خاورمیانه جدید
علیرغم طراحی‌های پیچیده نظام سلطه، شکست سناریوی مقابله و مهار سخت‌افزاری خاورمیانه اسلامی قابل پیش‌بینی بود. اما به هر حال این تلاش را می‌بایست در راستای محتوای سند امنیت ملی آمریکا در سال 2006 ارزیابی نمود.
موضوعی که ابعاد آن با سخنان کاندولیزا رایس در سفر اخیرش به منطقه آشکار شد. اظهارات وی ناظر بر تغییر رویکرد از «خاورمیانه بزرگ» به «خاورمیانه جدید» و از «جنگ علیه تروریسم» به «جنگ علیه بیداری اسلامی» می‌باشد.
طرح خاورمیانه جدید که مدل تعدیل شده طرح خاورمیانه بزرگ است، نقطه مقابل خاورمیانه اسلامی محسوب می‌شود.
محوریت خاورمیانه جدید حول رژیم اشغالگر قدس، بعنوان مهمترین شریک استراتژیک آمریکا خواهد بود و تضمین امنیت این رژیم و نابودی تمامی سلاحهایی که می‌توانند اراضی اشغالی را مورد هدف قرار دهند، بعنوان اولین هدف انتخاب شده است. بخصوص اینکه تمامی کشورهای منطقه نیز می‌بایست این رژیم جعلی را به رسمیت شناخته و به اجرایی شدن «نقشه راه» که تضمین کننده منافع اسراییل است، مجدداً اهتمام شود.
در این طرح آمریکا مجبور گردیده است رویکرد دولت‌سازی خود را متوقف سازد. زیرا از یک‌سو تلاش آمریکا در منطقه برای گسترش دمکراسی کنترل شده غربی با به قدرت رسیدن اسلامگرایان بی‌نتیجه مانده و از سوی دیگر کشورهای مرتجع منطقه نیز این روند گسترش دمکراسی را در تضاد با منافع داخلی خود احساس می‌کنند.
علاوه بر این آمریکا نیز برای بازسازی قدرت نرم و نفوذ از دست رفته خود، تقویت نقش دولتهای مرتجع و همسو را مناسب ارزیابی کرده است. بخصوص اینکه مثلث عربی منطقه (اردن، عربستان، مصر) تشکیل خاورمیانه اسلامی را برضد منافع منطقه‌ای خود ارزیابی می‌کنند. در خاورمیانه جدید آمریکا تلاش خواهد کرد از این فرصت برای متلاشی کردن جبهه ضد صهیونیستی (ایران، سوریه، لبنان، حماس) استفاده نماید. بخصوص اینکه در طرح خاورمیانه جدید می‌بایست جبهه ایران و کشورهای مرتبط با آن به شدت تعدیل شود. بگونه‌ای که خاورمیانه اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی معنی نداشته باشد. در چنین حالتی کنترل پیشرفت فن‌آوری در منطقه و جلوگیری از پیدایش مواردی چون ایران هسته‌ای مشکل نخواهد بود.
در خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا می‌بایست ضمن کنترل صدور نفت و کاهش قیمت آن، احتمال استفاده از این ماده بعنوان یک اهرم برای وارد آوردن فشار به آمریکا و متحدان استراتژیک آن برای همیشه از بین برود. چرا که با افزایش یک دلار به قیمت هر بشکه، آمریکا می‌بایست سالانه چهار میلیارد دلار بیشتر برای تأمین نفت مورد نیاز خود هزینه کند.
در خاورمیانه جدید برای مهار و مقابله با رویکرد اسلام گرایی، ترویج اسلام سکولار از یک سو و تقویت سلفی‌گری و گرایش به مذاهب انحرافی و دست‌ساز از سوی دیگر مورد توجه قرار می‌گیرد.
* سخن آخر
شکست فاز سخت‌افزاری طرح آمریکایی در آغاز راه به دلیل برآوردهای غلط اطلاعاتی نظام سلطه از توان حزب‌ا... لبنان و حماس از یک سو و برهم خوردن صورت‌بندی نظامی آنان با عملیات پیش‌دستانه این دو جنبش اسلامی- انقلابی از سوی دیگر، باعث گردید تا نظام سلطه درد زایمان تولد خاورمیانه جدید را بیش از پیش احساس نماید. نتایج خیره کننده مقاومت اسلامی سبب خواهد شد، رژیم صهیونیستی برخلاف انتظار شاهد گشوده شدن جبهه‌های جدیدی در منطقه و جهان و حتی داخل اسرائیل علیه خود باشد و دولت اولمرت در معرض سقوط قرار گیرد.
این روند با شکسته شدن هیمنه نظامی اسرائیل و کاهش قدرت نرم آمریکا، عملاً ساخت خاورمیانه جدید را با شکست مواجه کرده است.
علاوه بر این، برانگیخته شدن افکار عمومی منطقه بر ضد اعمال ننگین اسرائیل و حمایتهای همه جانبه آمریکا از این رژیم جعلی، از یک طرف باعث شکاف بین بلوک اروپایی و آمریکا گردیده و از طرف دیگر آمریکا را بیش از پیش منزوی ساخته است.
این مسائل نشان می‌دهد آمریکا و اسرائیل در طرح خاورمیانه جدید، نه تنها شناخت کافی نسبت به محیط منطقه نداشته‌اند، بلکه برآوردهایشان از توان بازیگری گروههای موثر، بخصوص جبهه اسلامگرا اشتباه بوده است. در چنین حالتی دیپلماسی فعال و هوشمندانه ایران در سایه حفظ مصلحت، قدرت و عزت جمهوری اسلامی را - بخصوص در منطقه- افزایش داده، بگونه‌ای که می‌توان گفت شکست طرح خاورمیانه جدید، روند تشکیل خاورمیانه اسلامی با محوریت ایران را تسریع کرده است.
بنابراین جنگ سلطه باعث شد نوزاد نارسی که از آن به عنوان خاورمیانه جدید یاد می شد، با درد و آلام برای نومحافظه کاران و صهیونیست‌ها بدنیا بیاید، اما چه سود که این نوزاد مرده متولد گردید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( دوشنبه 85/6/6 :: ساعت 3:17 عصر )

<      1   2   3   4   5      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

افشای بخشی از نامهربانی‌های دولت لبنان با حزب‌الله
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 29
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 14608
» درباره من

ESC اسرائیل
حامد.عظیمی
پیش یسوی قدس و آزادی قدس

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حزب الله لبنان .شیر میدان[12] .
» آرشیو مطالب
صفحه 2
صفحه 3
3.صفحه 4
پاییز 1385
تابستان 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب