: |
6 آبان سال 1360، در حالی سیدحسن نصرالله 21 ساله از امام خمینی اجازه کتبی دریافت میکند که امام خمینی، به ندرت چنین شرایطی را برای کسی ایجاد کرده بودند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در پیش از ظهر روز ششم آبان 1360، یاران جنبش امل به همراه سیدحسن نصرالله در جماران به حضور امام خمینی(ره) شتافتند و از او شنیدند که: «از آنجا که منطقه در شرف یک نهضت اسلامی عمومی است، آمریکا اقدام به طرح قضایایی کرده است تا بتواند دست مردم بیپناه منطقه را از سرنوشتشان کوتاه کند و متأسفانه، برخی از دولتها هم او را کمک میکنند. طرح سادات و فهد یکی است. بر فرض که آمریکا یک طرح صد درصد اسلامی ـ انسانی بدهد، ما باور نمیکنیم که آنان به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند. اگر آمریکا و اسرائیل «لااله الاالله» بگویند، ما قبول نداریم، چرا که آنان میخواهند سر ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح میکنند، میخواهند منطقه را به جنگ بکشند... .
مسئلهای که میخواهم اکیداً به شما تذکر دهم این است که این معنا که «نمیشود با قدرتهای بزرگ طرف شد» را از گوشهایتان بیرون کنید. شما بخواهید، میتوانید...».
و در همان روز بود که نصرالله، حکم اجازه اخذ وجوهات شرعیه را در 21 سالگی از امام دریافت میکند و این در حالی است که شیخ صبحی طفیلی، از سران مقاومت، هفت سال بعد؛ یعنی 14 آبان 1367 و شهید سیدعباس موسوی، اولین دبیرکل حزبالله، نیز در 20 بهمن سال 1366 اجازه تصرف در امور حسبیه و شرعیه را با امر امام پیدا میکنند.
متن حکم امام خطاب به سیدحسن نصرالله، به این شرح است:
اجازهنامه
زمان: 1360 ه ش. /1401 ه. ق.
مکان: تهران، جماران
موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه
مخاطب: سیدحسن نصرالله ـ لبنان
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله ربالعالمین، والصلوة والسلام علی محمد و آله الطاهرین، ولعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
و بعد، جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدحسن نصرالله ـ دامت افاضاته ـ از طرف اینجانب مجازند در تصدی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه و مصرف مظالم عباد و ذکوات و کفّارات را در مصارف مقررة شرعیه؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد؛ و در مورد مازاد بر مخارج نیز مجازند نصف آن را در مخارج سادات عظام ـ کثرالله امثالهم ـ و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند.
«و اوصیه ـ ایّدهالله تعالی ـ بما اوصی به السلف الصالح من ملازمة التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی امور الدین و الدنیا؛ و ان لاینسانی من صالح دعواته»؛ والسلام علیه و علی اخوانناالمؤمنین و رحمةالله و برکاته.
روحالله الموسوی الخمینی
در 15 مارس 2003 «راشل کوری» 23 ساله، دانشجوی صلحطلب دانشگاه المپیای واشنگتن که داوطلبانه عضو یک سازمان عدالت و صلح شده بود، جان خود را در اسرائیل از دست داد.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، او به همراه سازمانش در مراسم زیادی، از جمله سالروز 11 سپتامبر و جنگ افغانستان برای یادبود قربانیان شرکت کرده بود.
اما «راشل»، در سال 2003 تصمیم گرفت تا از تئوری، به عمل روی آورد و به همین دلیل به اسرائیل رفت و برای کمک به نهضت بینالمللی مسئولیت مشترک در مرز فلسطین به آنان پیوست.
بنا بر این گزارش، او در برنامه متوقف کردن بلدوزرهای اسرائیلی که خانههای فلسطینیان را خراب میکردند، شرکت کرد.
راشل در ایمیلی به دوستانش نوشته بود: «آنان خانهها را، حتی اگر سکنه خانه نیز در داخل آن باشند، ویران میکنند و ارزشی برای هیچ چیز و هیچ کس قائل نیستند».
در 15 مارس 2003 در نزدیکی نوار غزه، راشل به همراه عدهای از دوستانش برای مقابله با تخریب خانهها حضور یافته بود. «ژوزف اسمیت»، یک نظامی صلحطلب آمریکایی، میگوید: او در مسیر یک بولدوزر نشسته بود و راننده با اینکه او را دید، اما مستقیم از روی وی گذشت».
«نیکلاس دور»، یکی دیگر از دوستان «راشل»، میگوید: «بولدوزر مقداری خاک رویش ریخت و سپس شروع به فشار دادن روی او کرد».
«راشل» 23 ساله با جان و ایده خود از حق غیرنظامیان فلسطینی برای داشتن خانه، سرپناه و زمین دفاع کرد.
در اینباره، مقامات اسرائیلی، اظهارنظرهای گوناگونی کردند، اما در برابر عکسها و شهادت حاضران دیگر چیزی برای گفتن نداشتند.
این جوان صلحطلب در حالی به شیوه بربرها کشته شد که تنها برای صلح در میان جاده نشسته بود.
راشل و دوستانش اعلام کرده بودند هر روزه تعداد زیادی از خانهها در نوار غزه ویران میشوند و بمبها، مخازن آب شیرین در کمپهای پناهندگان را ویران میکنند و آنان هیچگونه امکان دفاعی به جز ایستادن در خط آتش اسرائیل ندارند.
در مراسم بزرگداشت، وی عده بسیاری در دانشگاه المپیای واشنگتن گرد هم آمده بودند.
۱۳۸۵ |
جنگهای نامنظم حزبالله که ارتش اسرائیل را حدود یک ماه در پستی و بلندیهای جنوب لبنان زمینگیر کرد؛ مبارزهای آکنده از غیرت و رازداری فوقالعاده، آموزش دقیق، کنترل سخت و دقیق مردم و جریان مداوم کمکهای همسایگان برای تأمین تسلیحات آنها.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب» به نقل از «واشنگتن پست»، یکی از متخصصان مسائل لبنان، که بیش از دو دهه است در مورد حزبالله تحقیق میکند و به شدت با این جنبش نظامی مسلمان شیعی مخالف است، میگوید: «آنان بهترین جنگجویان دنیا هستند».
پیوند حزبالله با روستاهای شیعی و جلسات زیرزمینی طی سالیان دراز، باعث شد تا حملات هوایی و تانکهای اسرائیل، هیچگاه نتوانند به طور کامل، مناطق را از حضور حزبالله پاکسازی کنند.
بسیاری از لبنانیها و به ویژه شیعیان، که حدود 40 درصد جمعیت لبنان را تشکیل میدهند، قطعنامه آتشبس سازمان ملل را یک «پیروزی بزرگ نظامی» میدانند.
قدرت ماندگار حزبالله در میدان جنگ، دقیقا تئوری ماهی در آب بود. نظامیانی که در خانه میجنگیدند و خویشاوندانشان هم به آنان کمک میکردند. «حسن نصرالله»، استراتژی جنگی خود را به خوبی و به درستی بیان کرد: «ما یک ارتش منظم نیستیم و مانند ارتش منظم هم نخواهیم جنگید». تسلط نظامی این گروه، ناشی از ترکیب غیرعادی غیرت، علوم نظامی و دیسیپلین بود.
متخصص یادشده میگوید: اعتقادات اسلامی رزمندهها، باعث میشود که ترس آنان از مرگ کاهش یابد و این مزیت بزرگی در نبردهای تن به تن است و برای جابهجایی مهمات بین پستهای گوناگون، بسیار مهم است. بنیاد شهادت هم در اعتقادات آنان، باعث قویتر شدن این احساس میشود، در حالی که این افراد از زندگی اقوام و نزدیکان خود پس از مرگشان، با توجه به حمایت مالی که از یک سازمان در تهران دریافت میکنند، مطمئن هستند.
«ایدو نهوشتان»، از فرماندهان ارتش اسرائیل، میگوید: «اگر شما منتظر دیدن پرچم سفید در دستان افراد حزبالله هستید، به شما اطمینان میدهم که آن را نخواهید دید. آنان افراطی هستند و راه را تا آخر میروند».
علاوه بر این، رهبری نظامی حزبالله به دقت تاریخ جنگها و عملیات نظامی از جمله جنگ ویتنام را مطالعه کرده بود. نیروی حزبالله توسط مقامات نظامی و اطلاعاتی ایران، که تجربه هشت سال جنگ با عراق را هم داشتندف به خوبی آموزش دیده بودند؛ این آموزشها، سلاحهایی بود که در برابر تسلیحات اسرائیل از جمله تانک مرکاوا بسیار مؤثر بود و نتیجه شگفتی را رقم زد.
به گفته سربازان و ارتش اسرائیل، موشکهای ضد تانک لیزری و هدایتشونده حزبالله، مؤثرترین و مرگبارترین سلاح حزبالله بود و بیشترین تلفات اسرائیلیها نیز ناشی از انفجار این تانکها و انفجار مقرهای دیدهبانی و استراحت سربازان اسرائیلی در ساختمانها بود. این موشکها با دو یا سه نفر پرسنل، توانایی شلیک از فاصله 3200 یاردی را دارند؛ یکی از مؤثرترین انواع آنها، موشکهای روسی «ساگر 2» بوده است.
ارتش اسرائیل دوربینهای دید در شبی را کشف کرده که با اتصال به کامپیوتر، موشکهای ساگر را به خوبی هدف میگیرند؛ از این موشکها در مواردی علیه بالگردها هم میتوان استفاده کرد.
توپخانه موشکی حزبالله نیز محور نظامی مهم دیگری بود که با حمایت مالی ایران، نقش مهمی در مقاومت داشت. برآورد میشود که ایران، ماهیانه حدود 25 میلیون دلار را صرف تجهیز این تسلیحات میکرد. بنا بر گزارشها، از زمان انتخاب محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری ایران، این کمکها به شدت افزایش یافته است.
یکی دیگر از مسائل مهم، نداشتن اطلاعات کافی ارتش اسرائیل از نیروها و تجهیزات و مهارتهای نیروی حزبالله بود.
تجربهای که لبنانیها طی دو هفته گذشته در نبرد با اسرائیل به دست آورده بودند، نیز محور دیگری بود که رزمندههای فلسطینی، فاقد آنها بودند. مقاومت طولانی حزبالله، مرهون فرهنگ رازداری گسترده آنهاست که از نکات مهم در استانداردهای نیروهای زیرزمینی و چریکی است.
برای مثال؛ یک پزشک لبنانی، زمانی فهمید برادرش عضو حزبالله بوده که این سازمان، خبر کشته شدنش را در درگیریها به او داد. خبرنگارانی که در ماه گذشته به مناطق بمبارانشده جنوب بیروت رفته بودند، بارها توسط افراد مختلف، مورد پرسوجو قرار گرفته بودند که آنان چه کسانی هستند و در آنجا چه میکنند؟
تلویزیون «المنار»، نمونهای کامل از رازداری و احتیاط حزبالله در نبرد با اسرائیل بود. این شبکه، اخبار و برنامههای خود را از استودیوهای مخفی در تمام طول جنگ، به رغم حملات هوایی اسرائیل ادامه داد. عدهای از لبنانیها میگویند که برخی از برنامه و اخبار این شبکه، رمزهایی برای رزمندگان حزبالله در جنوب بوده، اما بزرگترین راز حزبالله، هنوز هم حسن نصرالله است که با سخنرانیهای خود روی نوار و نیز در «المنار»، جایگاه خوبی را در میان مردم لبنان پیدا کرده است.